Print this page

چطور اولین محصول با حداقل‌ ویژگی‌های قابل‌قبول (MVP) را انتخاب کنیم

Rate this item
(0 votes)

استارت‌آپ ناب (Lean Startup) حامی روش تکرار برای ایجاد کسب‌وکار است، به صورتی که در هر تکرار، موضوعی کاربردی را یاد بگیرید. یکی از ابزارهای مهم در روش تکرار، محصول با حداقل‌ ویژگی‌های قابل‌قبول (MVP) است.
در این مقاله توضیح می‌دهم که چه‌طور تشخیص دادم اولین MVP من باید چگونه باشد. اگر به این فکر هستید که اپلیکیشنی بسازید، خواندن این مقاله برای شما جالب خواهد بود.
اریک ریز (Eric Ries)، در کتاب خود تحت عنوان استارت‌آپ ناب، MVP را به این صورت تعریف می‌کند:
محصول با حداقل ‌ویژگی‌های قابل‌قبول (MVP) به کارآفرینان کمک می‌کند فرآیند یادگیری را هر چه سریع‌تر آغاز کنند. MVP الزاما کوچک‌ترین محصول ممکن نیست، بلکه سریع‌ترین راه برای به انجام رساندن حلقه بازخورد ساخت-ارزیابی-یادگیری با صرف کمترین میزان تلاش است.
برخلاف توسعه‌ سنتی محصولات که معمولا دوره‌ طولانی و کاملی را در بر می‌گیرد و قصد دارد محصولی بی‌نقص ارائه دهد، هدف MVP شروع فرآیند یادگیری است، نه به اتمام رساندن آن. MVP، برخلاف نمونه‌ اولیه یا آزمون مفهوم، فقط برای پاسخ‌ به پرسش‌های مربوط به طراحی محصول یا مسائل فنی طراحی نشده است و هدف آن بررسی فرضیه‌های اساسی کسب‌وکار است.


توجه داشته باشید که لازم نیست MVP همان محصول واقعی باشد. MVP صرفا چیزی است که می‌توانید در کمترین زمان بسازید تا متقاعدکننده‌ترین فرضیه‌ی بعدی خود را بشناسید. در مقال‌های تحت عنوان «نشانه‌هایی مبنی بر این‌که شما واقعا به ساخت محصولی با حداقل‌ ویژگی‌های قابل‌قبول مشغول نیستید»، آنتونی پانوزو (Anthony Panozzo) مدعی است که اکثر افرادی که ادعا می‌کنند به ساخت MVP مشغول‌اند درواقع چنین کاری انجام نمی‌دهند.
اگر در اولین مرحله محصولی را تولید می‌کنید که دارای نیمی از ویژگی‌های محصول کامل است، می‌توانید آن را نسخه‌ اولیه یا تکرار صفر یا چیزی شبیه به این‌ها بنامید. خراب کردن اصطلاح MVP کار معقولی نیست.
این روش معقول‌تر است. با خواندن آن، عمیقا احساس کردم که باید بتوانم بدون آنکه اپلیکیشن Agile Planner را تولید کنم، مشخص کنم که آیا تقاضای چشمگیری برای آن در بازار هست یا نه.
مقاله‌ی آنتونی در ادامه سه سوال اصلی‌ را مطرح می‌کند. او این سوال‌ها را از افرادی می‌پرسد که درباره‌ی MVP خود با او صحبت می‌کنند:
۱- قصد دارید از این MVP مشخص چه چیزی بیاموزید؟

۲. برای آزمایش خود به جمع‌‌آوری چه داده‌هایی مشغولید؟

۳. چه چیزی موفقیت یا شکست این آزمایش را تعیین می‌کند؟
حالا می‌خواهم به سوال‌های آنتونی در رابطه با Agile Planner پاسخ دهم. پاسخ سوال ۱ (قصد دارم چه چیزی بیاموزم) ساده است:
تمایل دارم بدانم آیا برای اپلیکیشن چابکی که انعطاف‌پذیرتر باشد و رابط کاربری (UI) آن به‌صورت ساده شکل گرفته باشد بازاری وجود دارد یا خیر؟
پاسخ دادن به سوال‌های ۲ و ۳ سخت‌تر است، اما زمینه‌ی خوبی فراهم می‌کند که می‌توانید در آن MVP خود را ارزیابی کنید.
بعد از حدود یک هفته تحقیق و تفکر عمیق درباره‌ی آن، سه MVP پیشنهادی داشتم:

  • صفحه‌ی فرودی که محصول را توضیح می‌دهد، یک دکمه‌ی «خرید» و یک کمپین تبلیغاتی
  • نظرسنجی‌ای که برای تعیین تعداد افرادی که حاضراند برای اپلیکیشن من هزینه‌ای بپردازند طراحی شده است.
  • دمو یا نمایش ویدیویی که بر تفاوت‌های محصولات موجود و طراحی من تاکید دارد.

 

این ایده‌ها در برابر سه سوال آنتونی چه جایگاهی دارند؟

ایده ۱: یک صفحه‌ی فرود، یک دکمه‌ی خرید و یک کمپین تبلیغاتی
روش صفحه‌ فرود آسان است. شما یک صفحه‌ ساده اینترنتی راه می‌اندازید که در آن مفهوم خود را توضیح می‌دهید و یک دکمه فراخوان به اقدام اضافه می‌کنید. می‌توانید از افراد بخواهید اگر علاقه‌مندند در فهرست ایمیل‌های شما ثبت‌نام کنند، یا یک قدم جلوتر بروید و برای آن‌ها فرصتی فراهم کنید که بتوانند برای خرید یک محصول ثبت‌نام کنند.
سوال دوم آنتونی این است که «به جمع‌آوری چه اطلاعاتی مشغولید؟» اگر مشغول ساختن یک محصول (B۲B) هستید، لازم است ثابت کنید مردم آمادگی این را دارند که برای محصول شما هزینه‌ای بپردازند. این‌که مردم محصول شما را دوست داشته باشند کافی نیست. من احساس می‌کنم بخش فراخوان به اقدام، باید تمایل افراد به خرید را تایید کند، بنابراین به‌جای این‌که فقط فهرستی از ایمیل‌ها بسازم، دکمه‌ «خرید» ایجاد کردم.
پاسخ دادن به سومین سوال آنتونی (چه چیزی موفقیت و شکست را تعیین می‌کند؟) از بقیه‌ی سوال‌ها سخت‌تر است. نمی‌دانم که باید انتظار داشته باشم چند درصد از بازدیدکنندگان اپلیکیشن را خریداری کنند. اگر ۱۰۰ کلیک دریافت کنم و فقط یک نفر سعی کند اپلیکیشن را بخرد، این بیانگر چه چیزی خواهد بود؟
این‌که افراد بسیاری تمایل داشته باشند اپلیکیشن را خریداری کنند وجود تقاضا برای این اپلیکیشن را تایید می‌کند؛ اما اگر هیچ‌کس روی آن کلیک نکند، فقط به این معنا خواهد بود که من ایده‌ام را به‌خوبی توضیح نداده‌ام.
این آزمایشی خواهد بود که هرگز شکست نمی‌خورد. نتایج قابل‌اجرا نخواهند بود. همان‌طور که حس کرده بودم ایده‌های من مزایای بسیاری دارند، حتی اگر هیچ‌کس تمایل نداشته باشد آن را خریداری کند.
در این مرحله وسوسه شدم که MVP را کلا کنار بگذارم و فقط به دنبال ساختن نسخه‌ اولیه باشم، اما من «حداکثر یادگیری معتبر با صرف حداقل تلاش» را در نظر داشتم و واقعا می‌خواستم به آن عمل کنم.

ایده‌ ۲: نظرسنجی
بگذارید مرور کنیم. من قصد دارم چه چیزی یاد بگیرم؟
تمایل دارم بدانم آیا برای اپلیکیشن چابکی که انعطاف‌پذیرتر باشد و رابط کاربری (UI) ساده‌ای داشته باشد بازاری وجود دارد یا خیر؟
سوال ۲ (به جمع‌‌آوری چه داده‌هایی مشغولید؟) برای نظرسنجی مناسب به نظر می‌رسد؛ شما به پاسخ‌ها نگاه می‌کنید و بر اساس این‌که فکر می‌کنید چه‌قدر احتمال دارد هر پاسخ‌دهنده‌ از محصول شما استفاده کند آن‌ها را دسته‌بندی می‌کنید.
سوال ۳ (چه چیزی موفقیت و شکست را تعیین می‌کند؟) در ظاهر ساده به نظر می‌رسد؛ شما می‌توانید قبل از آغاز کار، حداقل تعداد پاسخ‌های مثبت را تعیین کنید. بااین‌حال تا آنجایی که به کار گرفتن روش علمی مدنظر است، مشکلی وجود دارد.
اگر احتمال دارد نتایج شما با سوال‌هایی که می‌پرسید تحریف شوند، چه‌طور می‌توانید تشخیص دهید که آیا این اتفاق افتاده یا نه و آیا نتایج متعصبانه هستند یا خیر؟ اگر سوال‌ها باعث شده‌اند نتایج شما متعصبانه باشد، چه‌طور می‌توانید میزان آن را بدانید؟ و چه‌طور می‌توانید با اطمینان تصمیم‌هایی بگیرید و کار را با داده‌هایی پیش ببرید که می‌دانید دقیق نیستند؟
ممکن است من بتوانم نظرسنجی‌ای طراحی کنم که نشان دهد آیا پاسخ‌دهنده‌ها از محصولات موجود ناراضی‌اند یا خیر، اما روش قابل‌اعتمادی برای تشخیص اینکه آیا حاضراند برای اپلیکیشن من هزینه‌ای پرداخت کنند یا خیر نمی‌شناسم.

ایده ۳: دمو یا نمایش ویدیویی
در کتاب استارت‌آپ ناب می‌توانید چیزهایی درباره‌ی MVP دراپ‌باکس (Dropbox) بخوانید. درو هوستن (Drew Houston)، مدیرعامل دراپ‌باکس، ویدئویی چهار دقیق‌های ساخته است که ویژگی‌های اصلی دراپ‌باکس را برجسته می‌سازد. این ویدئو واقعا این‌که دراپ‌باکس چه‌قدر ساده نصب و استفاده می‌شود را انتقال می‌دهد و جای تعجب نیست که در طی چند روز ۷۰۰۰۰ نفر به فهرست انتظار آن‌ها اضافه شد.
این رویکرد واقعا نظر مرا به خود جلب کرد؛ توضیح ابعاد غیرملموس و شیوه کار اپلیکیشن چابک من با استفاده از تصاویر و کلمات ساکن، کار ساده‌ای نیست. این محصول قدری با محصولات رقبا تفاوت دارد و افرادی که با ابزارهای موجود آشنایی دارند باید آن را در عمل ببیند تا به‌خوبی متوجه شوند از چه حرف می‌زنم.
آن‌ها نمی‌توانند صرفا با تصور اینکه این محصول به ظاهر خوب به نظر می‌رسد، آن را خریداری کنند. من باید بدانم که اگر آن‌ها متوجه شوند این محصول، چه قابلیت‌هایی را ندارد، آیا بازهم تمایل به خرید آن خواهند داشت یا خیر.
آن‌چه گفته شد در ظاهر خوب به نظر می‌رسد. اجازه دهید بار دیگر سوال‌های آنتونی را مطرح کنیم.

به جمع‌‌آوری چه داده‌هایی مشغولید؟
با یک ویدئو شما می‌توانید موارد زیر را دنبال کنید:

  • چند نفر از صفحه بازدید می‌کنند
  • چند نفر شروع به تماشای ویدئو می‌کنند
  • چند نفر در میانه‌ی ویدئو آن را رها می‌کنند (اگر از Wistia استفاده کنید، می‌توانید بدانید تا کجا تماشا کرده‌اند.)
  • چند نفر سعی کرده‌اند اپلیکیشن شما را بخرند


چه چیزی
موفقیت یا شکست این آزمایش را تعیین می‌کند؟
من تا حد زیادی مطمئنم ویدئویی که به‌خوبی ساخته شده باشد شیوه‌ی کار اپلیکیشن را به‌خوبی نشان خواهد داد. اگر افراد کمی تمام ویدئو را تماشا کنند یا سعی کنند اپلیکیشن را خریداری کنند، مطمئن می‌شوم که مشکلی در فرضیه اصلی و زیربنایی این ایده وجود داشته است.
می‌دانستم که می‌توانم ویدئو را به Hacker News بفرستم و از سایر کارآفرین‌ها بخواهم به من بازخورد بدهند. مخاطبان Hacker News واقعا مخاطبان چابکی نیستند، اما من احساس کردم به قدر کافی با هم همپوشانی دارند و بازخورد سایر کارآفرین‌ها مفید خواهد بود.
متوجه شدم که می‌توانم در تالارهای گفتمان‌، گروه‌های لینکدین و ... هم از افراد بازخورد بگیرم. نرخ تبدیل را از منابع مختلف به‌صورت جداگانه دنبال کردم تا اگر تعداد زیاد بازدیدکنندگان Hacker News نتایج من را تحریف کردند در جریان باشم.
تصمیم گرفتم که اگر حداقل ۵۰ نفر سعی کردند اپلیکیشن من را خریداری کنند، نسخه‌ اولیه را بسازم، اما اگر ۵۰ نفر ثبت‌نام نکردند، دلیل آن را جستجو کنم.

Read 1102 times