شتاب دهنده

شتاب دهنده

با راه‌اندازی کسب‌وکار برای خودتان ممکن است با شدیدترین نوسانات و تغییرات احساسی مواجه شوید، و در تمام مدت به این فکر کنید که آیا این وضعیت مهیب به پایان می‌رسد یا خیر؟‌ هر کسی می‌تواند کسب‌وکاری را آغاز کند، اما حفظ و توسعه‌ آن قطعا دشوارتر است. وقتی شرکتی با چالش‌هایی مواجه می‌شود و روزهای سختی را می‌گذراند (و همیشه هم چنین می‌شود)، این علاقه و تعهد شماست که درنهایت کسب‌وکارتان را از این وضعیت بیرون می‌آورد. اگر واقعا به کارتان علاقه‌ای نداشته باشید، مشتریان‌، اعضای تیم، مشاوران و سرمایه‌گذاران‌ شما می‌توانند این مسئله را حس کنند.
به همین دلیل است که تمرکز بر ماموریت‌تان بیش از هر چیزی حائز اهمیت است. این کار شما را قادر می‌سازد سریع‌ترتصمیم بگیرید و کمک می‌کند در نوسانات و تغییرات، شرایط را اداره کنید.

در این مقاله سه مرحله ذکر شده که کمک می‌کند علاقه‌ خود را به کسب‌وکاری موفق تبدیل کنید:

استارت‌آپ‌ها پدیده‌هایی نوظهور در حوزه کسب‌وکار هستند که با شتاب در مسیر رشد گام برمی‌دارند. در جهان امروز که رقابت در آن حرف اول را می‌زند هرروزه با کارآفرینانی روبه‌رو می‌شویم که با ایده‌هایی نو در حوزه کسب‌وکار به دنبال موقعیت شغلی مناسبی برای خود هستند.
چالش‌برانگیزترین قسمت کار در بسیاری از استارت‌آپ‌ها، مربوط به جذب مشتری و سپس حفظ آن‌ها به‌عنوان مشتری ثابت یا وفادار است. البته در صورت استفاده از شیوه‌های درست بازاریابی این مسئله چندان مشکل‌ساز نخواهد بود.
بازاریابی، درست مانند سوختی است که ماشین کسب‌وکار را به راه می‌اندازد؛ بنابراین اگر بازاریابی موفقی داشته باشیم می‌توان امیدوار بود که در مدت‌زمان کوتاهی سود قابل‌توجهی کسب کنیم. یکی از مهم‌ترین اصول موفقیت در هر کسب‌وکاری روابط عمومی است اما همیشه لزومی ندارد برای دیده شدن کسب‌وکار خود هزینه هنگفتی صرف کنیم.
در اینجا راهکارهایی مفید و البته کم‌هزینه برای رونق کسب‌وکار نوپای شما ارائه می‌کنیم:

پیدا کردن ایده‌های جذاب برای محتوای وبلاگ حتی برای وبلاگ‌نویس‌های باتجربه هم کار سختی است. هرچقدر هم که در ایجاد طوفان فکری برای ایده‌های مختلف حرفه‌ای باشید، بازهم گاهی ایده‌هایتان ته می‌کشد. در وبلاگ‌ها ده‌ها پست و مطلب هست که توضیح می‌دهد چطور می‌توانید ایده‌های جالب برای موضوعات وبلاگ‌تان پیدا کنید اما اغلب آن‌ها به این نکته اشاره نمی‌کنند که چطور ایده‌هایی پیدا کنید که لینک‌های بازگشتی واقعی برای وب‌سایت‌تان به ارمغان بیاورند. بهترین راه برای دست‌یابی به این هدف، ایجاد محتوای عالی و تبلیغ درست برای آن است؛ بنابراین انجام طوفان فکری برای یافتن ایده‌های وبلاگ‌نویسی که پتانسیل هدایت لینک‌های بازگشتی باکیفیت به صفحه‌ی شما را داشته باشند، حیاتی است.

در این مقاله به شما یاد می‌دهیم ایده‌هایی را پیدا کنید که ترافیک بالا و لینک بازگشتی ایجاد کنند.
 

در حال راه‌اندازی هر کسب‌وکاری که باشید، گاهی به مشورت نیاز خواهید داشت. برای افراد حرفه‌ای و پرمشغله، چه آن‌هایی که کارآفرینان باتجربه‌ای هستند، و چه آن‌هایی که قصد دارند اولین ایده کسب‌وکارشان را به واقعیت تبدیل کنند، پند و اندرز خردمندانه و دست یاری‌رسان یک منتور یا مربی، موهبتی بزرگ و جواهری ارزشمند است.
من (مل کارسون) در اینجا قصد دارم طبق تجربیات خود و همکارانم در صنعت دیجیتال، پنج(در صوتی گفته می‌شود چهار) نکته کلیدی در یافتن یک منتور یا مربی خوب و حفظ ارتباط موثر با او را در اختیار شما قرار دهم.

۱ـ از سوال کردن نترسید
اگر کسی را پیدا کرده‌اید که می‌تواند منتور بسیار خوبی باشد، به‌این فکر نکنید که سرش شلوغ است یا نه. اگر به‌این نتیجه رسیدید که باید رشد کنید و در این مسیر به کسی نیاز دارید که به‌طور حرفه‌ای شما را راهنمایی کند، حتما به فکر پیدا کردن یک مربی خوب و موفق (هرچند پرمشغله) باشید. اعتمادبه‌نفس داشته باشید، درخواست خود را مطرح کنید و مطمئن باشید که او «نه» نخواهد گفت. با سوال کردن چیزی را از دست نمی‌دهید.

من (مارتین زویلینگ)یک سرمایه‌گذار هستم، و برای همین تقریبا هرروز درخواست‌هایی دریافت می‌کنم مبنی بر این‌که محصول یا وب‌سایت جدیدی را بررسی کنم و بازخورد خود را در مورد پتانسیل موفقیت آن بیان کنم. ولی تابه‌حال نشده کارآفرینی از من بخواهد پتانسیل شخصی خودش را ارزیابی کنم. این در حالی است که بیشتر سرمایه‌گذاران عقیده دارند که بیشتر روی افراد سرمایه‌گذاری می‌کنند نه روی محصولات. این افراد هستند که موفقیت کسب‌وکار را رقم می‌زنند.

بنابراین، هر کارآفرین، قبل از این‌که پروژه‌ای را آغاز کند و زندگی‌اش را روی آن شرط ببندد، و نیز برای این‌که راحت‌تر بتواند با همکاران، سرمایه‌گذاران، اعضای تیم و مشتریان ارتباط برقرار کند، باید DNA خود را بشناسد. همه‌ی ما نقاط قوت و علایق خاص خود را داریم، و اگر روی آن‌ها سرمایه‌گذاری کنیم قطعا به نفع ماست. بنابراین نباید تصور کنیم همه‌ی فرصت‌ها یکسان هستند.

اگر استارت‌آپ شما هم شبیه بیشتر استارت‌آپ‌های دیگر است، قطعا به نوعی چرخش را تجربه کرده‌اید. این مساله دلایل گوناگونی می‌تواند داشته باشد. ممکن است بازار هدف شما تغییر کرده باشد، فرصت جدیدی پیدا کرده باشید، یا طرح کسب‌وکار شما نقایصی داشته باشد. صرف‌نظر از دلیل چرخش، مهم این است که چرخش را درست انجام دهید. زمانی که روش کارتان را تغییر می‌دهید، قطعا دوست ندارید تلاش شما و تیم‌تان بیهوده باشد، یا شرایط از بد به بدتر تغییر کند. بنابراین برای این‌که هنگام تغییر مدل کسب‌وکارتان، احتمال موفقیت شما بیشتر شود، از تجربیات موفقیت‌آمیز استفاده کنید.

زودتر از موعد برای چرخش آماده شوید
بخشی از چرخش موثر، درگرو برنامه‌ریزی زودهنگام است. زمانی که در تلاش هستید کسب‌وکارتان را از مرحله‌ای به مرحله بعد سوق دهید، لازم است تیم شما و سرمایه‌گذاران، چرخش‌ها را پیش‌بینی کنند و خود را از نظر ذهنی و مالی برای آن آماده سازند. به خاطر داشته باشید که افرادی که با شما کار می‌کنند یا روی شرکت شما سرمایه‌گذاری کرده‌اند، به همان اندازه که به رسالت شرکت شما اعتماد کرده‌اند، به خود شما هم اعتماد کرده‌اند. بنابراین اگر به آن‌ها بگویید که می‌دانید ممکن است چرخش اتفاق بیفتد، نه‌تنها تغییر مسیر کسب‌وکار برای آن‌ها ناگهانی نخواهد بود، بلکه اطمینان و اعتماد آن‌ها به شما مستحکم‌تر خواهد شد.
برای آن که اطرافیان را برای چرخش متقاعد کنید، از پشتیبانی مشتریان کمک بگیرید.

همیشه آرزو داشتید در یک استارت‌آپ مشغول شوید و حالا چیزی نمانده به آرزوی خود برسید، چون به شما شغلی در یک استارت‌آپ پیشنهاد شده است. تحقیقاتتان را انجام داده‌اید، به آن شرکت علاقه دارید و از ریسک‌های این کار آگاهید؛ اما باید حقوق و مزایای کارتان را سبک و سنگین کنید. آیا شرکتی که در مراحل اولیه فعالیت قرار دارد، از این نظر انعطاف‌پذیر است؟ آیا می‌توانید به همان میزانی که در بازار مرسوم است، در این شرکت هم حقوق و مزایا داشته باشید؟ البته که می‌توانید! به شرط آنکه مذاکره کنید.
هر پیشنهادی قابل‌مذاکره است. مذاکره، بستگی به استراتژی و میزان شور و اشتیاق شما نسبت به شغل پیشنهادی دارد؛ اما انتظار نداشته باشید که این مذاکره همانند مذاکره استاندارد با شرکت‌های فهرست ۵۰۰ شرکت برتر (Fortune ۵۰۰) باشد. قرار نیست برای افزایش زمان مرخصی، تعطیلات یا این‌که دفتر کار گوشه سالن را به شما بدهند، مهارت‌های خود را مثل شعبده‌بازی جلوی چشم کارفرما به نمایش بگذارید. اگر پیشنهاد کار در استارت‌آپ را با کار در شرکت رویایی‌تان مقایسه کنید، فایده‌ای نخواهد داشت.
به‌جای این کار، زندگی خود به سبک استارت‌آپ‌ها را تجسم کنید و به‌گونه‌ای مذاکره کنید که با شغل پیشنهادی تناسب داشته و منطقی باشد. پیشنهادهای شغلی در استارت‌آپ‌ها اغلب برای متقاضیانی است که تمایل به ریسک‌پذیری دارند و حاضرند از حقوق، پیشرفت شغلی و مزایا بگذرند تا به دستاوردهای بلندمدتی دست پیدا کنند. بر این اساس، قبل از مذاکره، بهتر است موارد زیر را در نظر داشته باشید:

آگاه بودن از دام‌هایی که می‌تواند تیم شما را سرنگون کند به شما کمک می‌کند تا قوی بمانید و شما را قادر می‌سازد خیلی سریع و مؤثر خود را با شرایط منطبق کنید.
تیم مجموعه‌ای از دو یا چند نفر است که با همکاری هم چیزی ارزشمند خلق می‌کنند و در این راه از مهارت‌ها و استعدادهای یکدیگر استفاده می‌کنند. همه‌ تیم‌ها شبیه کالیدوسکوپ (لوله‌ی شکل نما) هستند، از این لحاظ که نحوه‌ گرد‌هم آمدن اعضای آن‌ها منحصربه‌فرد است، اما همگی ویژگی‌های مشترکی دارند. در اینجا درباره‌ آنچه پیوستگی بهینه‌ تیم را از بین می‌برد، صحبت شده است. هر چه بیشتر درباره‌ آن بدانید، بیشتر می‌توانید تغییراتی برای موفقیت تیم ایجاد کنید.

تامین بودجه همیشه یکی از چالش‌های بزرگ استارت‌آپ‌های جدید بوده است. اما همان‌طور که موفقیت‌های روزافزون Kickstarter نشان می‌دهد، دنیای کسب‌وکار یاد گرفته است که جمع‌آوری مبالغی ناچیز از تعداد زیادی از افراد تا حد زیادی تاثیرگذار خواهد بود.

با افزایش محبوبیت جذب سرمایه‌های مردمی، هرروز استارت‌آپ‌ها و کسب‌وکارهای کوچک بیشتری از روندهای مختلفی بهره می‌برند که در این سال‌ها در این رابطه به وجود آمده‌اند. در این مقاله سه مورد مهم از این روندها را بازگو می‌کنیم.  

جذب سرمایه جمعی انتخاب محبوبی برای تامین بودجه، باقی خواهد ماند

چه می‌شود اگر کسب‌وکارتان در نوع خودش بهترین باشد؟ چه می‌شود اگر به‌جای آنکه با سایر شرکت‌ها در صنعت رقابت کنید، خودتان رهبر بازار باشید، محصولات منحصربه‌فرد تولید کنید و از بازارهای جدید و پول‌ساز، سود ببرید؟
هدف استراتژی اقیانوس آبی ایجاد چنین محیط کسب‌وکاری است. اقیانوس آبی نظری‌های در زمینه کسب‌وکار است که بیان می‌کند شرکت‌ها بهتر است به‌جای پرداختن به رقابت سنتی، در جستجوی راه‌هایی برای کسب «فضای بی‌رقیب در بازار» باشند.
این اصطلاح برگرفته از کتاب «استراتژی اقیانوس آبی» نوشته «کیم» و «مابورنیا» است. این کتاب بیان می‌کند که چگونه شرکت‌ها از دیرباز در «اقیانوس سرخ» یعنی جایی که کسب‌وکارها بی‌رحمانه در قبال به دست آوردن سهمی از بازار با یکدیگر می‌جنگند، فعالیت می‌کردند. درحالی‌که مطابق استراتژی اقیانوس آبی، سازمان‌ها بهتر است راهی برای فعالیت در بازاری خالی از رقبا پیدا کنند.

صفحه5 از19