در دنیای دیجیتالی که ما در آن زندگی میکنیم، نمایشگاهها فرصتهای بازاریابی منحصربهفردی را در اختیار کسبوکارها قرار میدهند؛ فرصتهایی برای ملاقات با یکدیگر و برقراری ارتباط و آشنایی با مشتریان فعلی و بالقوه. در این جا نکاتی را ارایه میکنیم که در استفادهی بهینه از نمایشگاهها به شما کمک میکنند.
نمایشگاهها را میتوان سرمایهگذاری بزرگی، به ویژه توسط کسبوکارهای کوچک دانست، اما با همین سرمایهگذاری کوتاهمدت، میتوانید به منافع بلندمدت دست پیدا کنید و مشتریان راغب را به مشتریان وفادار تبدیل کنید.
برای اینکه حداکثر استفاده را از سرمایهگذاری خود ببرید، باید نمایشگاهها و کنفرانسهای مناسب را انتخاب کنید. اگر تحقیقات کامل و دقیقی انجام دهید، میتوانید مشخص کنید که آیا نمایشگاه یا کنفرانس مربوطه با اهداف بازاریابی شما مطابقت دارد و آیا میتواند شما را به مخاطب هدفتان نزدیک کند یا نه. برنامهی کنفرانس باید محتوا و سخنرانان بسیار خوبی داشته باشد تا بتواند مخاطبان را برای شرکت در آن جذب کند. همچنین بودجهی بازاریابی اختصاص یافته به آن باید به اندازهای باشد که برای حداکثر تعداد مخاطب ممکن مناسب باشد و اطمینان حاصل شود که این حضار، جزو تصمیمگیرندگان هستند. از مسئول برنامهی کنفرانس یا نمایشگاه سوال کنید که برای بازاریابی از چه روشی استفاده میکنند و برای افزایش تعداد مخاطبان چه سیاستی دارند.
هفتاد درصد متخصصان بازاریابی عقیده دارند رویدادهایی که در آنها امکان ملاقات رودررو وجود دارد بازدهی بیشتری نسبت به دیگر فعالیتهای بازاریابی دارند. شرکت در نمایشگاه، تعامل با طیف وسیعی از مخاطبان و خریداران علاقهمند را در شرایطی که فعالانه به دنبال محصولات جدید هستند، تضمین میکند. از سوی دیگر، نمایشگاههای تجاری، ازنظر سازماندهی، جزو پیچیدهترین فعالیتهای فروش و بازاریابی هستند و قطعاً هزینههای بسیار بالایی نیز دارند.
استارتآپها چگونه میتوانند مشخص کنند که شرکت در نمایشگاه، به نفع آنها هست یا نیست؟
در ادامه ده دلیل مهم برای حضور استارتآپها در نمایشگاههای تجاری را اشاره میکنیم
استارتآپها اغلب اعتبار و مشروعیت لازم را برای متقاعد ساختن مشتریان ندارند. نمایشگاههای تجاری روش سادهای برای ملاقات رودررو با مشتریان بالقوه و نمایش کارآیی محصولات است، هرچند که شرکت در نمایشگاه یکی از پرهزینهترین و پیچیدهترین استراتژیهای بازاریابی و فروش محسوب میشود. به همین دلیل است که شما، بهعنوان مالک استارتآپ، باید از مدتها قبل برای نمایشگاه بعدی برنامهریزی کنید و استراتژیها و ابزارهای مناسب را انتخاب نمایید تا به اهداف خود دست پیدا کنید.
در این مقاله ده دلیل اصلی را بیان میکنیم که نشان میدهند چرا استارتآپها باید استراتژی خود را برای حضور در نمایشگاههای تجاری بهروزرسانی کنند:
در دنیای تجارت اشتباه کردن امری معمول است. ضمن اینکه معمولاً شکست بیش از موفقیت ما را به خودمان میشناساند. بااینحال همهی اشتباهات مثل هم نیستند. وقتی استارتآپها مرتکب اشتباه میشوند، پیامدهایش معمولاً بسیار جدیتر از وقتی است که یک کسبوکار باسابقه با مشتریهای وفادار اشتباه کند.
کسبوکارهای معتبر، پیشتر ارزش ویژه برند خود را ایجاد کردهاند. لذا حتی وقتی مرتکب اشتباهاتی میشوند که ممکن است پیامدهایشان بسیار گسترده باشد، سابقهشان بهقدر کافی خوب هست؛ محصولات کافی فروختهاند؛ روابط کافی ایجاد کردهاند و ارزش خود را بهگونهای به اثبات رساندهاند که آنها را از طوفان در امان نگاه دارد؛ درنتیجه میتوانند به مسیرشان ادامه دهند. حسن شهرت و اعتبار یک کسبوکار باسابقه، برایش حاشیه امنی ایجاد میکند.
کسبوکارهای جدید، بر اساس اصلی زندگی میکنند که به آن «تفکر استارتآپی» گفته میشود. این تفکر یعنی انگیزه برای نوآوری و رشد به هر قیمتی، حتی اگر لازم به تغییر جهت باشد. این تفکر، همان شکیبایی و تعهدی است که باعث میشود کارآفرین شبانهروز تلاش کند. این تفکر، همان غلبه بر موانعی است که منجر به سد شدن راه موفقیت است.
زمانی که کسبوکاری موانع اولیه را پشت سر میگذارد و بهتدریج به رشد و سودآوری ثابت میرسد، دیگر در مرحله «استارتآپ» نیست، بنابراین بهتدریج «تفکر استارتآپی» را کنار میگذارد. درحالیکه فراموش کردن ریشهها و مبانی کارآفرینی، میتواند در آینده به زیان کسبوکار باشد.
در اکثر موارد صاحبان فروشگاههای آنلاین، بهجای تمرکز روی تبدیل بازدیدکنندگان به مشتری، بیشتر روی عناصر زیباییشناختی تاکید دارند. بهبیاندیگر، وقتی آنها کار خود را شروع میکنند، بهجای بهینهسازی قیف تبدیل، طراحی سایت را در اولویت قرار میدهند. البته این اشکالی ندارد. طراحی، بخش مهمی از بهینهسازی برای تبدیل است، اما بعدازآنکه کار شما با طراحی سایت و زیباسازی آن به اتمام رسید، ضروری است روی عملکرد تبدیل و جذب مشتریان جدید و افزایش درآمد تاکید داشته باشید. هدف این مقاله، کمک به شما دریافتن و برطرف کردن ضعفهای مهمی است که احتمال دارد هنگام راهاندازی فروشگاه آنلاین خود به آنها توجه نکرده باشید.
در اکثر موارد صاحبان فروشگاههای آنلاین، بهجای تمرکز روی تبدیل بازدیدکنندگان به مشتری، بیشتر روی عناصر زیباییشناختی تاکید دارند. بهبیاندیگر، وقتی آنها کار خود را شروع میکنند، بهجای بهینهسازی قیف تبدیل، طراحی سایت را در اولویت قرار میدهند. البته این اشکالی ندارد. طراحی، بخش مهمی از بهینهسازی برای تبدیل است، اما بعدازآنکه کار شما با طراحی سایت و زیباسازی آن به اتمام رسید، ضروری است روی عملکرد تبدیل و جذب مشتریان جدید و افزایش درآمد تاکید داشته باشید. هدف این مقاله، کمک به شما دریافتن و برطرف کردن ضعفهای مهمی است که احتمال دارد هنگام راهاندازی فروشگاه آنلاین خود به آنها توجه نکرده باشید.
کارآفرینان موفق آنهایی هستند که نهفقط در تولید کالا یا خدمت اولیه خود، بلکه از همه مهمتر، در تمامی مراحل رشد کسبوکارشان، از استارتآپ تا بلوغ، خلاقیت را سرلوحه کارشان قرار میدهند؛ اما حتی بهترین کارآفرینان هم ممکن است به دلیل گرایشهای طبیعی خود یا فشارهای ناشی از چالشهای تجاری، در تصمیمگیریها گرفتار عادات بدی شوند که به کسبوکارشان صدمه بزند یا آن را محدود کند.
از سوی دیگر، مدتهاست کسبوکارها طبق روند خاصی فعالیت میکنند و در این میان، «روشهای موفقیتآمیز» زیادی وجود داشتهاند که بهخوبی تعریف و مستند شدهاند. درنتیجه، خلاقیت به خرج دادن، بدون توجه به روشهایی که در گذشته کارآیی آنها اثباتشده، چندان درست نیست. ازاینرو، تمامی کارآفرینان تلاش میکنند بین تبعیت از روشها و فرایندهای «اثباتشده» و بهکارگیری رویکردهای جدید و خلاقی که ممکن است بهواقع وجه تمایز آنها با دیگران باشد، تعادل برقرار کنند.
ویژگی یک محصول فوقالعاده چیست؟ این پرسشی است که بسیاری از کارآفرینان نوپا هنگام برنامهریزی و توسعهی اولین محصول از خودشان میپرسند. برخی ممکن است تصور کنند که فقط محصولاتی موفق میشوند که منحصربهفرد بوده و قبلاً مشابه آنها وجود نداشته باشد؛ اما اینطور نیست. ممکن است یک کالای جدید و نوآورانه برای رفع یک مشکل قدیمی، فروش بیشتری نسبت به محصولات کاملاً جدید و بینظیر داشته باشد.
ماری کای هاید (Mary Kay Hyde)، مدیر بازاریابی Red Book Connect که یک نرمافزار مدیریت رستوران است، دراینباره میگوید: «بهترین محصولات آنهایی هستند که یکی از مشکلات بغرنج مشتریان را حل میکنند و بهطور شفافی نشان میدهند که روشها و فرایندهای فعلی و قبلی، ناکارآمد و نامناسب بودهاند. یکی از نمونههای عالی در این زمینه، شرکت اوبر (Uber) است. چه کسی میدانست که ما به یک روش دیگر برای تاکسی گرفتن نیاز داریم؟ تا اینکه این شرکت آمد و نشان داد که بله چنین نیازی وجود دارد.»
در آستانهی دهمین سالگرد تأسیس HubSpot، تولیدکننده نرمافزارهای فروش و بازاریابی که من مدیرعاملش هستم، به گذشته مینگرم و به تصمیمات درست و غلطی فکر میکنم که در این مدت اتخاذ کردهام. راستش تعداد تصمیمات درست و غلطم تقریباً باهم برابرند. همچنین به این میاندیشم که روند تصمیمگیریهایم، همزمان با توسعه شرکت از یک استارتآپ نوپا به یک شرکت معتبر، چطور تکاملیافته است. درک تحولاتی که خودم در زمینه تصمیمگیری آنها را تجربه کردهام و نیز ابزارهایی که از آنها بهره میبرم، به دیگر رهبران شرکتهای معتبر کمک میکند تا از سردرگمی نجات یابند.
- از این شاخه به آن شاخه پریدن برایتان گران تمام میشود.