اخیرا فایلهای ارایهی زیادی دیدهام و به عنوان مربی در شرکت TechStars این سعادت نصیب من شد که طی چند ماه گذشته با تیمهای SmartOn، Edvisor.io و CreatorBox آشنا شوم و روش توسعه و اصلاح فایلهای ارایه آنها را از نزدیک مشاهده کنم. همچنین فایلهای ارایه بسیار زیادی را دیدهام که روی پلتفرم جدید ما یعنی TrackBat آپلود میشدند و کارآفرینان با استفاده از آنها میتوانستند پیگیری کنند که آیا سرمایهگذاران بالقوه، فایلهای ارایه آنها را مطالعه کردهاند یا خیر و آیا در جلب علاقهی سرمایهگذاران موفق بودهاند یا خیر.
تمامی این مشاهدات، من را به این فکر انداخت که چه چیزی اسلاید ارایه را موفق میسازد؟ در این ادامه به نکاتی اشاره میکنیم که به شما در طراحی اسلاید ارائه موثرتر کمک شایانی خواهد کرد:
تناسب بین محصول و بازار برای تمامی استارتآپها بهمنزله قانونی طلایی است. اگر بین محصول و بازار تناسب وجود نداشته باشد ایدهی کارآفرینان با شکست مواجه خواهد شد. لیکن تعریف این تناسب ممکن است برای برخی از استارتآپها چالشبرانگیز باشد، چراکه این کار نیازمند صرف زمان و درک عمیق بازار هدف است.
من (Will Caldwell ، همموسس و مدیرعامل Dizzle) طی دو سال گذشته سرگرم راهاندازی استارتآپی به نام دیزل (Dizzle) بودم. دیزل یک اپلیکیشن تلفن همراه مختص بنگاههای معاملات املاک است. بر اساس تجربیاتی که طی این دو سال به دست آوردهام، نسخههای متنوعی از محصولم را تولید کردهام به این امید که بتوانم بهترین تناسب بین محصول و بازار را پیدا کنم. دوران نسبتاً سختی بود، چراکه بهطور مستمر و خستهکنندهای به توضیح عملکرد محصول مشغول بودم و درنهایت تصمیم گرفتم بهجای اینهمه وقت تلف کردن، فقط روی یک ویژگی تمرکز کنم که بیشترین ارزش و کاربرد را برای بازار هدفم داشت.
من با آنچه اسمش را «استارتآپ ناب» گذاشتهاند مشکل دارم. البته تا آنجا که میتوانم از این روش استفاده میکنم و حتی قبل از اینکه این روش اسمی داشته باشد و طرفداران زیادی پیدا کند هم از این روش استفاده میکردم. مشکل من دیدگاه و طرز فکر طرفداران تازهکار این ایدهی جدید و بزرگ در مورد طرح کسبوکار است.
اریک رایس در کتاب خود تحت عنوان استارتآپ ناب این مفهوم را فراگیر کرد. بهعلاوه این ایده به استیو بلنک، کارآفرین، معلم و نویسنده برجسته در این حوزه نیز نسبت داده شده است. هر دو این افراد، شایسته احترام والایی هستند. استارتآپ ناب چارچوب فوقالعادهای برای کارآفرینان به شمار میآید.
استارتآپهای موفق بر مشکلات بزرگی فائق میآیند که روزی غیرقابلحل انگاشته میشدند. آنها پیوسته در افق دیدشان، اهدافی بزرگ و بلندپروازانه را دنبال میکنند.
مت ارلیشمن (Matt Ehrlichman) بنیانگذار و مدیرعامل شرکت Porch است و پیش از آن مدیرعامل Thriva بوده که آن را به هنگام سکونت در خوابگاه دانشگاه استنفورد تأسیس کرد.
تصور کنید دو شرکت همسان دارید که روی حل یک مشکل کار میکنند. آنها منابع یکسان در اختیار داشته، ازنظر استعداد در سطح برابر قرار دارند؛ و هر دو برای برنده شدن در یک بازار رقابت میکنند. آنچه باعث تمایز آنها از یکدیگر شده و درنهایت برنده را مشخص میکند، رویکرد آنها نسبت به مشکل است و این رویکرد، با هدفگذاری درست آغاز میشود.
در مدرسه خیلی چیزها درباره نوابغ و ایدههایشان یاد گرفتیم؛ اما آنها چطور ایدههایشان را به دست میآورند؟ کدام فرآیندهای ذهنی، نگرشها، عادتهای کارى، رفتارها و باورها به نوابغ این توانایی را میدهد تا چیزهایی که ما هم میبینیم را بهگونهای متفاوت ببینند؟
در ادامه هفت اصل براى خلاقانه اندیشیدن را که حاصل تمام عمر کار کردن درزمینهٔ تفکر خلاق است را میآورم. ایکاش در دوران تحصیلم کسى این قواعد را به من هم آموخته بود.
۱ ـ شما خلاق هستید.
هنرمندان آدمهای خاصی نیستند، بلکه هرکدام از ما نیز بهنوعی هنرمندان خاصی هستیم. ما مخلوقاتی هستیم که خلاقانه و در لحظه فکر میکنیم. اشخاص خلاق، افرادى هستند که خلاقیت خود را باور دارند، درحالیکه افرادى که چنین باورى ندارند نمیتوانند خلاق باشند. انسانهای خلاق ابتدا به خلاقیت خود ایمان آورده و بعد درصدد آن برمیآیند که خود را مطرح کنند و میآموزند که چطور عادتها و تکنیکهای اندیشیدن را، همانطور که تمام نوابغ در طول تاریخ استفاده کردهاند، به کاربندند.
تمرکز روی ایدههای کارآمد برای کسبوکارتان، کلید موفقیت است.
یکی از توصیههایی که به کارآفرینان میشود این است که کسبوکار سادهای داشته باشند. توسعهی سریع کسبوکار یا از این شاخه به آن شاخه و از این ایده به آن ایده پریدن، بدون داشتن جهتگیری شفاف و مشخص، قطعاً مانع از پیشرفت استارتآپ شود. ولی باید توجه داشت ساده بودن و ساده نگهداشتن کسبوکار، درصورتیکه در حوزهی نادرستی فعالیت کند، ممکن است به همان اندازه مخرب باشد.
بعضیها ممکن است برای این افراد (بنیانگذاران اینستاگرام) صفت «خوششانس» را بکار گیرند. چراکه یک اپلیکیشن تصویری درست کردند، در همان هفتهی اول، ۱۰۰٫۰۰۰ کاربر را جذب کردند و ظرف کمتر از دو سال، آن را به قیمت یک میلیارد دلار فروختند. کوین سیستروم و مایک کریگر، دو بنیانگذار اینستاگرام، خودشان اولین کسانی هستند که اعتراف میکنند شانس تا حدی با آنها یار بوده، ولی این مسئله برای همهی کسبوکارها مصداق دارد؛ بنابراین موفقیت اینستاگرام را نمیتوان ۱۰۰ درصد به شانس مرتبط ساخت.
اینستاگرام، مشکلات واقعی مردم را حل کرد. سیستروم میگوید «نباید از ارائهی راهحلهای ساده برای مشکلات ساده بترسیم.» آنها هنگام طراحی اینستاگرام روی سه مشکل تمرکز کردند و راهحلهای آنها عبارت بودند از:
۱ ـ زیباسازی تصاویر
۲ ـ اشتراک تصاویر در شبکههای اجتماعی گوناگون
۳ ـ آپلود سریع تصاویر
کریگر و سیستروم آموختههای خود را طی این مسیر در اختیار ما قرار دادهاند و توصیههایی برای کارآفرینان دارند:
در این مقاله بر اساس گفتگو با کارآفرینانی که با موفقیت کسبوکار خود را ارائه و بودجه موردنظرشان را دریافت کردهاند، توصیههایی در مورد چگونگی آمادهسازی ارائه و عوامل موفقیت در آن بیان شده است. در ادامه، تجارب آنها در این زمینهها شرح داده میشود:
تیمی قابلاطمینان و قوی تشکیل دهید.
تیمی عالی برای کار کردن تشکیل دهید و بفهمید که چرا این افراد برای کار کردن در تیم شما بهترین هستند. Jackie Wu میگوید که تیم شما یکی از مهمترین مواردی است که باید حتماً در ارائه به آن اشاره کنید. او توصیه میکند به سؤالاتی همچون «چرا شما افراد منحصربهفرد و توانمندی برای انجام این کار هستید؟» و «آیا تجارب بالایی دارید؟» جواب دهید. باید بتوانید بهطور مختصر برای سرمایهگذاران توضیح دهید که چرا شما و تیم توانمندتان سزاوار دریافت تأمین مالی از سرمایهگذار هستید.
اگر میخواهید بهعنوان یک استارتآپ، به رشد سریع و موفقیت آنی برسید، باید چیز جدیدی برای ارائه به بازار داشته باشید.
گرچه شرکتها با پیروی از اصول ثابت و آزموده شدهی صنعت خود، کارایی بهتری خواهند داشت؛ اما در این فضای رقابت بینالمللی، نیاز به یک ویژگی کاملاً منحصربهفرد و چشمگیر هست تا مشتری را مجاب کند که درنگ کرده و به محصول شما توجه نماید.
در اینجا هشت استارتآپ به شما معرفی میشوند که رشد سریعشان را مدیون همین کار هستند: ایجاد جذابیت از طریق حل مشکلات بزرگ.
انتخاب افراد مناسب برای هیئتمدیره در هر کسبوکاری مهم است، اما استارتآپها شرایط خاصتری دارند و نمیتوانند در استخدام اشتباه کنند. زمانی که منابع مالی کم است و تأمین مالی بر اساس اعتبار انجام میشود، یک استخدام اشتباه میتواند کسبوکار شما را برای چند ماه تحت تأثیر قرار دهد. کمبود منابع و شناخت ناکافی میتواند جذب استعدادهای درخشان را برای استارتآپها سخت کند.
بنابراین استارتآپها برای جذب و حفظ بهترین استعدادها باید چهکار کنند؟