آغاز یک کسبوکار بهخصوص استارتآپ، بسیار جذاب است. استارتآپ مملو از فرصت، نوآوری و پتانسیل است. اما در کنار اینها، ریسکهای پرمخاطره زیادی را نیز شامل میشود. اگرچه ریسک کردن ممکن است ترسناک به نظر برسد، اما وقتی این ریسکها را بشناسید و ارزیابی کنید، شیرجه زدن در قسمت عمیق استخرِ استارتآپ، ترس کمتری خواهد داشت.
بر اساس تجربهام بهعنوان یک کارآفرین سریالی (که در فروش و عرضه عمومی سهام شرکتها تجربه دارم)، متوجه شدهام که پنج ریسک اصلی در شروع کسبوکار وجود دارد. خوشبختانه اگر شما قادر باشید این ریسکها را هرچه زودتر تشخیص دهید و بدانید چگونه به آنها رسیدگی کنید، شانس خود را برای موفقیت افزایش خواهید داد. این ۵ ریسک عبارتاند از:
تناسب بین محصول و بازار برای تمامی استارتآپها بهمنزله قانونی طلایی است. اگر بین محصول و بازار تناسب وجود نداشته باشد ایدهی کارآفرینان با شکست مواجه خواهد شد. لیکن تعریف این تناسب ممکن است برای برخی از استارتآپها چالشبرانگیز باشد، چراکه این کار نیازمند صرف زمان و درک عمیق بازار هدف است.
من (Will Caldwell ، همموسس و مدیرعامل Dizzle) طی دو سال گذشته سرگرم راهاندازی استارتآپی به نام دیزل (Dizzle) بودم. دیزل یک اپلیکیشن تلفن همراه مختص بنگاههای معاملات املاک است. بر اساس تجربیاتی که طی این دو سال به دست آوردهام، نسخههای متنوعی از محصولم را تولید کردهام به این امید که بتوانم بهترین تناسب بین محصول و بازار را پیدا کنم. دوران نسبتاً سختی بود، چراکه بهطور مستمر و خستهکنندهای به توضیح عملکرد محصول مشغول بودم و درنهایت تصمیم گرفتم بهجای اینهمه وقت تلف کردن، فقط روی یک ویژگی تمرکز کنم که بیشترین ارزش و کاربرد را برای بازار هدفم داشت.