در آستانهی دهمین سالگرد تأسیس HubSpot، تولیدکننده نرمافزارهای فروش و بازاریابی که من مدیرعاملش هستم، به گذشته مینگرم و به تصمیمات درست و غلطی فکر میکنم که در این مدت اتخاذ کردهام. راستش تعداد تصمیمات درست و غلطم تقریباً باهم برابرند. همچنین به این میاندیشم که روند تصمیمگیریهایم، همزمان با توسعه شرکت از یک استارتآپ نوپا به یک شرکت معتبر، چطور تکاملیافته است. درک تحولاتی که خودم در زمینه تصمیمگیری آنها را تجربه کردهام و نیز ابزارهایی که از آنها بهره میبرم، به دیگر رهبران شرکتهای معتبر کمک میکند تا از سردرگمی نجات یابند.
- از این شاخه به آن شاخه پریدن برایتان گران تمام میشود.
برخورد با ابهام در محل کار ممکن است خستهکننده باشد. هنگامیکه قدرتهای موجود در شرکت توانایی تصمیمگیری ندارند و در ایجاد تعهد به هرکسی ناتوان شوند، ابهام دربرگیرنده عدم قطعیت نیز میشود.
هنگامیکه مدیران ابهام را نشان میدهند، کل شرکت نیز میتواند از آن رنج ببرند. این طبیعی است که اگر مسیر روشنی برای کسبوکار وجود نداشته باشد روند اجرایی آن کند شده و درنهایت به خاطر عدم جهتگیری و تمرکز مناسب، آن کسبوکار شکست بخورد.
گام اول
دستورالعمل روشن و مختصری به کارکنان خود بدهید.
اگر سبک مدیریتی شما مبهم باشد، کارمندهای شما دچار اشتباه شده و ممکن است بهنوبه خود این ابهام را در کارشان نشان دهند. اطمینان حاصل کنید که همه در کارهای روزانه خود و همچنین در انجام پروژهها دچار ابهام نشوند. در صورت لزوم، جلسات هفتگی یا روزانه برای کارکنان برگزار کنید تا به این هدف برسید.