چه در زندگی و چه در عالم کسبوکار، هیچ کاری بدون کمک دیگران پیش نمیرود. به همین دلیل است که تیمها برای انجام کارها اهمیت بسیار زیادی دارند.
اما چالش زمانی ایجاد میشود که فکر داشتن یک تیم، بر تلاش لازم برای کار تیمی، ارجحیت پیدا کند. عضوی از تیم بودن و کار کردن در یک تیم، با یکدیگر تفاوت بسیاری دارند. در اغلب موارد، رهبران بسیار عجله کرده و خیلی زود به گروهها اسم تیم میدهند و فکر میکنند اگر گروهی را تیم صدا کنند، کار تیمی هم بهتبع آن انجام میشود؛ که البته احتمال آن بسیار کم است.
تیمها عناصر ناملموسی را نیز در بر میگیرند؛ مانند اعتماد به یکدیگر برای انجام کاری شایسته با هدف مثبت، داشتن هدف مشترک برای پیوند دادن علائق گوناگون اعضا و ارتباطات باز و شفاف که امکان اشتراک دانش را فراهم میکند، بهگونهای که هر یک از اعضای تیم بتوانند با استفاده از اطلاعات درست و بر اساس هدف مشترکشان، تصمیمهای درستی اتخاذ کنند. البته دستیابی به اینها چندان هم ساده نیست.