شما بهعنوان یک کارآفرین حتما از اهمیت بازاریابی اطلاع دارید و میدانید بدون بازاریابی، کسبوکارتان درنهایت شکست خواهد خورد، چراکه مشتریای نخواهید داشت. بنابراین اگر تا به امروز برای انجام این رسالت، زمانی را اختصاص نداده و تلاشی نکردهاید، حالا وقت آن است که آستینها را بالا بزنید. یکی از سادهترین راهها برای شروع این کار، استفاده از کانال فروش است.
کانال فروش چیست؟
دلیل نامگذاری این استراتژی با نام کانال فروش این است که در حالت تصویری، این استراتژی بازاریابی شبیه قیف است. بالاترین بخش این قیف، بزرگترین بخش آن است و بیشترین تعداد افراد را شامل میشود که همان مشتریان بالقوه هستند. قسمت پایین این قیف، تعداد کمتری از افراد را در برمیگیرد که همان مشتریان متعهد شما هستند، و به همین دلیل است که قسمت پایین قیف از سایر قسمتها کوچکتر است. در اینجا پنج مرحله را برای ساخت این قیف فروش آنلاین و ساده به شما معرفی میکنیم.
من، کارولینا رُگل (Carolina Rogoll) هر ساله برای دیدن جدیدترین فناوریها و مدلهای کسبوکار که شرکتهای مختلف، به ویژه شرکتهای واقع در دره سیلیکون، عرضه میکنند به سواحل غربی امریکا سفر میکنم. در مقابل بهعنوان یک مربی و متخصص بازارایابی، سالها تجربه، عقاید و یافتههایم درباره بازاریابی و برندسازی را با آنها به اشتراک میگذارم.
بااینحال آخرین سفرم قدری با بقیه سفرها تفاوت داشت. با بسیاری از شرکتهای جدید در صنایع مختلف ازجمله تکنولوژی، رسانه، ورزش و موسیقی آشنا شدم که از زمان تأسیس با به کارگیری روشهای بازاریابی و خلق هنجارهای نوین و ارتباط مؤثر با مشتریان توانسته بودند پیشرفت قابلتوجهی داشته باشند. در این مدت، شرکتهایی را دیدم که از آنها درسهای مهمی درباره بازاریابی آموختم.
در اینجا دربارهی پنج نکته مهم که هوشمندترین شرکتهای نوپا به بهترین نحو آنها را انجام میدهند؛ و درسهایی که میتوان ار آنها آموخت، اشاره میکنیم.
تابهحال چند اسلاید ارائه و فروش دیدهاید؟ یک سؤال مهمتر : چند تا از آنها را به یاد دارید؟
اگر پاسختان این است که هیچیک را به خاطر نمیآورید، اغلب مردم جهان همین جواب را میدهند. اسلایدهای ارائه ، فایلهایی هستند که از PowerPoint ، Keynote یا ابزارهای مشابه برای معرفی طرح کسبوکار استفاده میکنند.
اسلایدهای ارائه یک مشکل اساسی دارند: ۱۰ دقیقه پس از پایان ارائه، یک مخاطب بهطور میانگین تنها ۵۰ درصد از مطالب گفتهشده در آن را به خاطر میآورد و یک هفته بعد، این مقدار به ۱۰ درصد کاهش مییابد.
در این صورت، چرا باید زحمت تهیه و ارائه این فایلها (اسلاید ارائه و فروش) را به خود بدهیم؟ وقتی هیچکس آنها را به خاطر نمیسپارد، میتوان نتیجه گرفت که این روش خوبی برای ایجاد یک تأثیر ماندگار در ذهن مخاطب نیست. حتی بهترین اسلایدهای ارائه هم باعث نمیشوند خود را بهعنوان یک استارتآپ خارقالعاده به رخ مشتریهای یا سرمایهگذاران احتمالی بکشید.
آمیختهی بازاریابی، یک ابزار شناختهشده برای استراتژی بازاریابی است و احتمالا شما هم آن را میشناسید و میدانید که نسخهی سنتی آن به 4p بازاریابی محدود میشد که عبارتاند از: محصول، قیمت، مکان و تبلیغات (که همگی در زبان انگلیسی با حرف p آغاز میشوند (Product, Price, Place and Promotion)). بر اساس نظرسنجیهای منتشر شده در سایت Smart Insights این ابزار یکی از ۳ مدل برتر بازاریابی کلاسیک محسوب میشود.
مدل 7p توسط ای جروم مک کارتی (E. Jerome McCarthy)، طراحی و در سال ۱۹۶۰ در کتابش با عنوان A Managerial Approach (رویکرد مدیریتی) به چاپ رسید. مدل 4p زمانی طراحی شده بود که کسبوکارها بهجای خدمات، بیشتر محصول میفروختند و نقش ارایهی خدمات به مشتری در توسعهی برند هنوز کاملا شناخته نشده بود. با گذشت زمان، بومز (Booms) و پیتنر Pitner، 3p خدمات را هم به این موارد اضافه کردند: شرکا، شواهد فیزیکی و فرآیندها (Participants, Physical evidence and Processes) و بعدها کلمهی participants به people یعنی کارکنان تبدیل شد. امروزه توصیه میشود که در هنگام بررسی استراتژیهای رقابتی، هر 7p در آمیخته بازاریابی مدنظر قرار بگیرند.
قبل از ورود محصولات یا خدمات به بازار تشخیص موفقیتآمیز بودن آنها هم برای شرکتهای بزرگ و هم کوچک، کار دشواری است؛ اما کسبوکارهایی وجود دارند که جسور بوده و با استفاده از استراتژی سنتی راهاندازی کسبوکار، شرایط را کاملا تغییر دادهاند.
وقتی شرکت بوئینگ در سال ۲۰۰۷ اولین دریملاینر مدل ۷۸۷ خود را ارائه داد، ۹۰۰ هواپیما به او سفارش داده شد که هرکدام ۱۵۰ میلیون دلار قیمت داشت؛ این یکی از بارزترین نمونههای افزایش ناگهانی فروش در تاریخ بود.
وقتی مارک زاکربرگ (Mark Zuckerburg) هنوز مشغول ساختن فیسبوک بود، همموسس او به نیویورک رفت تا کسبوکارشان را با تبلیغکنندگان هماهنگ کند.
این نمونهها در شرکتهای بزرگ و استارتآپها تکرار شدهاند. بوئینگ فرایند «طراحی-ساخت-فروش» را به «فروش-طراحی-ساخت» تغییر داده است. آنها فرایند را با طراحی مفهوم آغاز کرده و بهصورت منظم، در جلسات حضوری با مشتریان بالقوهشان که قرار است محصولات را خریداری کنند و بعد شروع به مدلسازی از محصول میکردند.
اگر میخواهید افراد بیشتری را به استارتآپ خود جذب کنید و افراد بیشتری به سمت محصول یا خدماتتان جذب شوند، این مراحل که امتحان خود را بهخوبی پس دادهاند را به کار بگیرید. حتی اگر قرار است ایده خود را به یک سرمایهگذار بفروشید یا برنامهنویسی بااستعداد را متقاعد کنید که به گروه شما ملحق شود، ارائه شما مهمترین چیزی است که باید بر آن تأکید داشته باشید.
۱- بر چگونگی گفتن آنچه میخواهید بگویید، تمرکز کنید.
بیشتر افراد وقتی متنی را برای ارائه خود آماده میکنند وقت و انرژی زیادی را صرف آماده کردن محتوا و واژگان آن میکنند، اما زمان کافی برای نحوه انتقال ارائه خود صرف نمیکنند. زبان بدن و لحن صدای شما باید انتقالدهنده اشتیاق و اطمینان باشد.
فرض کنید کسی که حتی یک کلمه هم انگلیسی نمیداند در اتاق همراه شما است و صحبت کردن شمارا تماشا میکند. چنین شخصی باید احساس کند شما به آنچه میگویید باور دارید، آنچه میگویید را بهخوبی میدانید، و از صحبت کردن درباره آن لذت میبرید. اطمینان حاصل کنید که زبان بدن و لحنتان افراد را مشتاق به گوش دادن میکند. در مقابل آینه، در مقابل دوستانتان، و در مقابل دوربین تمرین کنید.
هفتاد درصد متخصصان بازاریابی عقیده دارند رویدادهایی که در آنها امکان ملاقات رودررو وجود دارد بازدهی بیشتری نسبت به دیگر فعالیتهای بازاریابی دارند. شرکت در نمایشگاه، تعامل با طیف وسیعی از مخاطبان و خریداران علاقهمند را در شرایطی که فعالانه به دنبال محصولات جدید هستند، تضمین میکند. از سوی دیگر، نمایشگاههای تجاری، ازنظر سازماندهی، جزو پیچیدهترین فعالیتهای فروش و بازاریابی هستند و قطعاً هزینههای بسیار بالایی نیز دارند.
استارتآپها چگونه میتوانند مشخص کنند که شرکت در نمایشگاه، به نفع آنها هست یا نیست؟
در ادامه ده دلیل مهم برای حضور استارتآپها در نمایشگاههای تجاری را اشاره میکنیم
قیمتگذاری صحیح در محصولات و خدمات، یکی از قدمهای ضروری در ساخت یک کسبوکار سودآور است. شما مجبورید برای سودآوری کسبوکارتان، مقداری بیش از مجموع هزینههای صرف شده برای محصول یا خدمت خود در نظر بگیرید. اگر این قیمت در سطح بالایی نسبت به بازار انتخاب شده باشد ممکن است با عدم استقبال مشتریان مواجه شوید و اگر قیمتی در سطح پایین انتخاب کنید ممکن است مشتریان محصولات و خدمات شما را فاقد ارزش تصور کنند. با این شرایط سؤال اصلی این است که چطور میتوان یک سطح قیمت مناسب برای محصولات و خدمات تعیین کرد؟
در ادامه به نکاتی پیرامون قیمتگذاری مناسب خواهیم پرداخت:
شما سایتی در حوزه تجارت الکترونیک راهاندازی کردهاید و نیاز به فروش محصولات و خدمات خود دارید. درک این قضیه بسیار راحت است؛ اما چالش اصلی از آنجایی شروع میشود که بدانید به چه شکل کاربران خود را به خرید از سایتتان تشویق کنید تا از محصولات یا خدمات شما خرید کنند.
آیا شما دارای سایتی هستید که طراحی و ظاهر عالی دارد اما بهاندازه کافی فروش ندارید؟ اگر جوابتان مثبت است به نکات زیر برای افزایش فروش توجه کنید: