موفق شدن یک استارتآپ امری بسیار دشوار، با هزینهها و ریسک بالاست. اگر استارتآپ درزمینهی سختافزار فعالیت کند، این دشواری دوچندان هم میشود.
در این شرایط باید هوش و احتیاط ویژهای به خرج دهید، زیرا کوچکترین اشتباهات ممکن است هزینههای هنگفتی به بار بیاورند.
سه نکته را که در استارتآپ خودم آموختهام و دانستن آنها میتواند شانس شما را برای موفقیت در ارائهی محصولات سختافزاریتان بهمراتب افزایش دهد، در اینجا با شما در میان خواهم گذاشت.
۱. صد در صد مطمئن شوید که محصول مناسب را تولید میکنید.
ایجاد تغییر یا ارتقاء محصول در سختافزارها بسیار سختتر از نرمافزارهاست. تقریبا از نسخهی بازبینی شدهی یک نرمافزار بلافاصله میتوان پرده برداری کرد امّا همین کار برای یک محصول فیزیکی، ممکن است ماهها زمان ببرد؛ آن هم بدون احتساب زمان لازم برای مهندسی محصول اصلاح شده. لذا جمعآوری سریع و دقیق دادههای تحقیقاتی از بازار میتواند نقشی بسیار حیاتی ایفا کند. هر چه بیشتر از نظرسنجیها و تحقیقات آنلاین استفاده کنید، به نفعتان است.
همچنین تا جایی که میتوانید با متخصصان مختلف در ارتباط باشید و دربارهی محصول از آنها بازخورد بگیرید. نگران نباشید که مبادا کسی ایدهی شما را بدزدد؛ در دنیای واقعی این اتفاق نمیافتد.
افراد متفاوت، ایدههای متفاوتی نیز درباره محصول با حداقل ویژگی قابلقبول (MVP) دارند. همچنین تعداد بسیار کمی از افراد متوجه تفاوتهای جزئی تشکیلدهنده چنین محصولی میشوند.
در سالهای متعددی که با استارتآپها کار کردهام، شاهد درجات مختلفی از پیچیدگی در میان این محصولات بودهام و آنچه فراگرفتهام این است که محصولی با حداقل ویژگی قابلقبول همیشه به این معنی نیست که همهی ویژگیها را حذف کنید، یا در چند هفته محصول را به بازار برسانید، یا فقط با یک صفحه فرود محصول را به بازار معرفی کنید.
در نتیجه، استراتژی خاصی که برای همه MVPها مناسب باشد، وجود ندارد. شما باید بر اساس صنعتی که در آن کار میکنید، مشکلی که به حل آن مشغولید و رقابت موجود، خود را وفق دهید.
نکاتی که در ادامه میآید مفهومِ محصولی با حداقل ویژگی قابلقبول را بر اساس نوع محصول و صنعت شما توضیح میدهد و به شما در تصمیمگیری هر چه بهتر برای اضافه کردن ویژگیهای جدید به نسخه اولیه کمک میکند.
آغاز یک کسبوکار بهخصوص استارتآپ، بسیار جذاب است. استارتآپ مملو از فرصت، نوآوری و پتانسیل است. اما در کنار اینها، ریسکهای پرمخاطره زیادی را نیز شامل میشود. اگرچه ریسک کردن ممکن است ترسناک به نظر برسد، اما وقتی این ریسکها را بشناسید و ارزیابی کنید، شیرجه زدن در قسمت عمیق استخرِ استارتآپ، ترس کمتری خواهد داشت.
بر اساس تجربهام بهعنوان یک کارآفرین سریالی (که در فروش و عرضه عمومی سهام شرکتها تجربه دارم)، متوجه شدهام که پنج ریسک اصلی در شروع کسبوکار وجود دارد. خوشبختانه اگر شما قادر باشید این ریسکها را هرچه زودتر تشخیص دهید و بدانید چگونه به آنها رسیدگی کنید، شانس خود را برای موفقیت افزایش خواهید داد. این ۵ ریسک عبارتاند از:
زمانی که شرکتها به فکر محصولات و خدمات جدیدی میافتند، گاهی ماهها وقت صرف میکنند تا «محصولی بیعیب و نقص» تولید کنند و تمام ویژگیهایی را که فکر میکنند موردپسند مشتریان است، ارائه دهند. اما درنهایت زمانی که این محصولات را به بازار عرضه میکنند، بسیاری از آنها متوجه میشوند که مشتریان به این محصولات علاقهای ندارند و این قطعا یک فاجعه خواهد بود.
آنها میتوانستند بهجای این محصول بیعیب و نقص، حداقل محصول قابلقبول یا MVP را تولید کنند. مطابق این روش، محصولی را تولید میکنید که فقط ویژگیهای اصلی و ضروری را دارد، بدین ترتیب میتوانید بهسرعت متوجه شوید مردم چه ویژگیهایی را میخواهند و چه ویژگیهایی را نمیخواهند. سپس میتوانید بر اساس این بازخورد اولیه، تغییرات سریعی را اعمال کنید، تا در نهایت، محصول یا خدمتی را ارائه دهید که ارزشمند، مفید و مطلوب است. حتی میتوانید در همان مرحله اولیه که سرمایهگذاری زیادی صورت نگرفته، تولید محصول را متوقف کنید.
در این مقاله، با جزئیات بیشتری به این رویکرد خواهیم پرداخت و توضیح خواهیم داد که چگونه میتوانید محصولی با حداقل ویژگیهای قابلقبول برای مشتریان تولید کنید.
اگر استارتآپ شما هم شبیه بیشتر استارتآپهای دیگر است، قطعا به نوعی چرخش را تجربه کردهاید. این مساله دلایل گوناگونی میتواند داشته باشد. ممکن است بازار هدف شما تغییر کرده باشد، فرصت جدیدی پیدا کرده باشید، یا طرح کسبوکار شما نقایصی داشته باشد. صرفنظر از دلیل چرخش، مهم این است که چرخش را درست انجام دهید. زمانی که روش کارتان را تغییر میدهید، قطعا دوست ندارید تلاش شما و تیمتان بیهوده باشد، یا شرایط از بد به بدتر تغییر کند. بنابراین برای اینکه هنگام تغییر مدل کسبوکارتان، احتمال موفقیت شما بیشتر شود، از تجربیات موفقیتآمیز استفاده کنید.
زودتر از موعد برای چرخش آماده شوید
بخشی از چرخش موثر، درگرو برنامهریزی زودهنگام است. زمانی که در تلاش هستید کسبوکارتان را از مرحلهای به مرحله بعد سوق دهید، لازم است تیم شما و سرمایهگذاران، چرخشها را پیشبینی کنند و خود را از نظر ذهنی و مالی برای آن آماده سازند. به خاطر داشته باشید که افرادی که با شما کار میکنند یا روی شرکت شما سرمایهگذاری کردهاند، به همان اندازه که به رسالت شرکت شما اعتماد کردهاند، به خود شما هم اعتماد کردهاند. بنابراین اگر به آنها بگویید که میدانید ممکن است چرخش اتفاق بیفتد، نهتنها تغییر مسیر کسبوکار برای آنها ناگهانی نخواهد بود، بلکه اطمینان و اعتماد آنها به شما مستحکمتر خواهد شد.
برای آن که اطرافیان را برای چرخش متقاعد کنید، از پشتیبانی مشتریان کمک بگیرید.
ویژگی یک محصول فوقالعاده چیست؟ این پرسشی است که بسیاری از کارآفرینان نوپا هنگام برنامهریزی و توسعهی اولین محصول از خودشان میپرسند. برخی ممکن است تصور کنند که فقط محصولاتی موفق میشوند که منحصربهفرد بوده و قبلاً مشابه آنها وجود نداشته باشد؛ اما اینطور نیست. ممکن است یک کالای جدید و نوآورانه برای رفع یک مشکل قدیمی، فروش بیشتری نسبت به محصولات کاملاً جدید و بینظیر داشته باشد.
ماری کای هاید (Mary Kay Hyde)، مدیر بازاریابی Red Book Connect که یک نرمافزار مدیریت رستوران است، دراینباره میگوید: «بهترین محصولات آنهایی هستند که یکی از مشکلات بغرنج مشتریان را حل میکنند و بهطور شفافی نشان میدهند که روشها و فرایندهای فعلی و قبلی، ناکارآمد و نامناسب بودهاند. یکی از نمونههای عالی در این زمینه، شرکت اوبر (Uber) است. چه کسی میدانست که ما به یک روش دیگر برای تاکسی گرفتن نیاز داریم؟ تا اینکه این شرکت آمد و نشان داد که بله چنین نیازی وجود دارد.»
تناسب بین محصول و بازار برای تمامی استارتآپها بهمنزله قانونی طلایی است. اگر بین محصول و بازار تناسب وجود نداشته باشد ایدهی کارآفرینان با شکست مواجه خواهد شد. لیکن تعریف این تناسب ممکن است برای برخی از استارتآپها چالشبرانگیز باشد، چراکه این کار نیازمند صرف زمان و درک عمیق بازار هدف است.
من (Will Caldwell ، همموسس و مدیرعامل Dizzle) طی دو سال گذشته سرگرم راهاندازی استارتآپی به نام دیزل (Dizzle) بودم. دیزل یک اپلیکیشن تلفن همراه مختص بنگاههای معاملات املاک است. بر اساس تجربیاتی که طی این دو سال به دست آوردهام، نسخههای متنوعی از محصولم را تولید کردهام به این امید که بتوانم بهترین تناسب بین محصول و بازار را پیدا کنم. دوران نسبتاً سختی بود، چراکه بهطور مستمر و خستهکنندهای به توضیح عملکرد محصول مشغول بودم و درنهایت تصمیم گرفتم بهجای اینهمه وقت تلف کردن، فقط روی یک ویژگی تمرکز کنم که بیشترین ارزش و کاربرد را برای بازار هدفم داشت.
شما استارتآپ موفقی را بر مبنای یک محصول یا خدمت هستهای (اصلی) راهاندازی کردهاید. کسبوکار شما بهمرور رونق میگیرد و وارد مرحله جدیدی از رشد میشوید. قاعدتاً مرحله بعدی که باید انجام دهید این است که محصول یا خدمت خود را توسعه دهید البته ممکن است این کار را هم انجام ندهید.
زمانی که در حال اضافه کردن محصولات یا خدمات جدید به کسبوکار خود هستید استراتژیهای وسوسهانگیز و اغراقآمیزی را تدوین میکنید.
کایسر سراجادین (Kaiser Serajuddin) مؤسس Better Body Bootcamp معتقد است که توسعه سریع محصولات و خدمات میتواند در بلندمدت به کسبوکار شما لطمه وارد کند.
بسیاری از استارتآپها در زمان توسعه محصولات و خدمات خود مرتکب چنین اشتباهی میشوند. آنها محصولات و خدمات خود را توسعه میدهند قبل از اینکه محصولات و خدمات اصلی خود را به بهترین شکل ممکن کامل کرده باشند.
این استراتژی که بخواهید محصولات مختلفی را به انواع و اقسام مشتریان عرضه کنید در بسیاری از مواقع قدرت شما را در بازار کاهش داده و شما را مجبور به تلاشهای اضافی و بینتیجه در کسبوکارتان خواهد کرد.