داشتن رویاهای بزرگی مانند مالکیت یک کسبوکار مستقل یا تبدیل ایده به شرکتی که بتواند دنیا را تغییر دهد، بسیار بلندپروازانه است. دستیابی به این رویا، تنها زمانی امکانپذیر است که استارتآپ خود را بر مبنای یک مدل کسبوکار پایدار و منسجم بنا کنید.
بیایید با واقعیت روبرو شویم. ممکن است تصور کنید طرحی شفاف و ایدهای فوقالعاده برای کسبوکار دارید، اما در واقعیت، تمامی اینها چیزی جز یک مشت فرضیه نیستند. اگر رویکرد مدلسازی کسبوکار شما قدیمی باشد، فقط وقت خود را تلف خواهید کرد، چراکه با چنین مدلی، فقط میتوانید یک سند حجیم حاوی تعداد زیادی نمودار و داده تهیه کنید. راه دیگر این است که سفر کارآفرینانه خود را به روش حرفهای تری شروع و از بوم مدل کسبوکار استفاده کنید.
بوم مدل کسبوکار، یک زبان بصری مشترک است که میتوانید از آن بهعنوان یک مرجع، یا تخته طراحی با هدف برنامهریزی، رشد و توسعه استارتآپ خود استفاده کنید. بوم مدل کسبوکار، یک حرکت استراتژیک به سوی طراحی مدل کسبوکار نوآورانه است. من فهرستی حاوی هفت نکته را گردآوری کردهام که به شما کمک میکند یک مدل کسبوکار ناب تهیه کنید.
کتاب «ایجاد مدل کسبوکار (Business Model Generation)» حتما برای بسیاری از کارآفرینان و آزادکارها (freelancer) آشناست. این کتاب به بررسی امکانات گوناگون استفاده از «بوم مدل کسبوکار» میپردازد. بوم مدل کسبوکار، مدلی است که برای تعریف اجزای کسبوکار خود میتوانید از آن استفاده کنید و روشی تعاملی برای بهینهسازی مدل کسبوکار فعلی شما و بهبود نتایج حاصل به شما معرفی میکند. در این مقاله، به این سوال پاسخ میدهیم که «بوم مدل کسبوکار» چیست، و یاد میگیریم که چهطور از آن برای خلق یک کسبوکار جدید یا بهبود کسبوکار فعلی استفاده کنیم.
۱ـ معرفی بوم
گام اول: اصول
«بوم مدل کسبوکار» دارای ۹ بخش (یا سازه) است. هر یک از این سازهها بخش خاصی از کسبوکار شما را تعریف میکند. میتوانید از این بوم برای تعریف چگونگی عملکرد هر یک از بخشهای کسبوکارتان استفاده کنید. بدین ترتیب میتوانید بهسادگی نقاط ضعف و قوت بالقوه کسبوکارتان را پیدا کنید و سپس از این اطلاعات برای پیشبینی و اقدام در این زمینه استفاده کنید.
در ایجاد یک مدل کسبوکار، تنها تکمیل طرح کسبوکار یا تعیین محصولاتی که باید روی آنها کار کنید کافی نیست. بلکه گام اصلی، طرحریزی یک نقشه کلی برای خلق ارزش روبه رشد برای مشتریانتان است.
نقطه شروع برای ایده کسبوکار شما کجاست؟ چطور میخواهید آن را پرورش دهید و تکامل ببخشید؟ در چه صورتی احساس موفقیت خواهید کرد؟ چطور برای مشتریان خلق ارزش میکنید؟
با پیروی از این چند اصل ساده میتوانید یک مدل کسبوکار قوی را برای خود تضمین کنید:
۱.-مخاطبان خاص خود را تعیین کنید
اگر طیف وسیعی از مخاطبین را بهعنوان جامعه هدف برای خود تعیین کنید، دیگر نمیتوانید بر روی آن دسته از مشتریان که واقعا به محصول شما احتیاج دارند و آن را میخواهند، تمرکز کنید. بهجای این کار، در موقع تدوین مدل کسبوکار، مخاطبان خود را به دو یا سه گروه مشخص از خریداران محدود کنید. سپس برای هر گروه، ویژگیهای جمعیتی، چالشهای مشترک و راهحلی که شرکت شما میتواند به آنها ارائه دهد را مشخص کنید. برای مثال ممکن است شرکت Home Depot برای عموم جذاب باشد و محصولی ارائه کند که تمام افراد عادی هم به آن نیاز دارند؛ امّا بازار هدف اصلی این شرکت، صاحبخانهها و ساختمانسازان هستند.
مربیگری کسبوکار، مزایای مختلفی دارد که یکی از آنها فرصت کارکردن با کسبوکارهای متعدد و آشنایی با مفاهیم تجاری مختلف است. بدین ترتیب میتوان از نزدیک مشاهده کرد که کدامیک کارآیی دارد و کدامیک ندارد. من با کسبوکارهای بسیار متفاوت، منحصربهفرد و غیرمعمولی در زمینههای مختلف، از مد و فشن زنانه گرفته تا غذای باکیفیت برای سگها، کار کردهام.
ایدههای منحصربهفرد، میتوانند کارآمد باشند. اما لازم است از نظر تجاری پایدار باشند و بتوان در صورت رشد و افزایش حجم کسبوکار، آنها را بسط و توسعه داد. یکی از غیرمعمولترین کسبوکارهایی که اخیرا با آن کار کردهام، شرکتی است در افریقای جنوبی که پوشاک متناسب هر شخص تولید میکند. لیزا کلیفورد صاحب این شرکت است. این شرکت منحصربهفرد، یکی از نیازهای بیشتر خانمها را هدف قرار داده است: یافتن شکمبندهای کاملا متناسب.
اگرچه مفهومی که لیزا دنبال کرد منجر به جذب فوری مشتری و موفقیت شد، اما مشکل او نیز همچون بیشتر مالکان کسبوکارهای ایدهمحور، این بود که راهی پیدا کند تا ایدهاش از نظر تجاری پایدار باشد؛ چیزی فراتر ازجمله «چه ایده خوبی! میخرمش!». بلکه چیزی شبیه: «چه ایده خوبی! بفرمایید این هم پول. میتوانم کالای دیگری نیز از شما بخرم؟»
بهمحض آنکه چنین اتفاقی افتاد، باید شرکت کارآفرینانه خود را سازماندهی کرده و آن را به یک مدل سیستماتیک تبدیل کنید تا بتوانید به نتایج قابل پیشبینی دست پیدا کنید.
اگر استارتآپ شما هم شبیه بیشتر استارتآپهای دیگر است، قطعا به نوعی چرخش را تجربه کردهاید. این مساله دلایل گوناگونی میتواند داشته باشد. ممکن است بازار هدف شما تغییر کرده باشد، فرصت جدیدی پیدا کرده باشید، یا طرح کسبوکار شما نقایصی داشته باشد. صرفنظر از دلیل چرخش، مهم این است که چرخش را درست انجام دهید. زمانی که روش کارتان را تغییر میدهید، قطعا دوست ندارید تلاش شما و تیمتان بیهوده باشد، یا شرایط از بد به بدتر تغییر کند. بنابراین برای اینکه هنگام تغییر مدل کسبوکارتان، احتمال موفقیت شما بیشتر شود، از تجربیات موفقیتآمیز استفاده کنید.
زودتر از موعد برای چرخش آماده شوید
بخشی از چرخش موثر، درگرو برنامهریزی زودهنگام است. زمانی که در تلاش هستید کسبوکارتان را از مرحلهای به مرحله بعد سوق دهید، لازم است تیم شما و سرمایهگذاران، چرخشها را پیشبینی کنند و خود را از نظر ذهنی و مالی برای آن آماده سازند. به خاطر داشته باشید که افرادی که با شما کار میکنند یا روی شرکت شما سرمایهگذاری کردهاند، به همان اندازه که به رسالت شرکت شما اعتماد کردهاند، به خود شما هم اعتماد کردهاند. بنابراین اگر به آنها بگویید که میدانید ممکن است چرخش اتفاق بیفتد، نهتنها تغییر مسیر کسبوکار برای آنها ناگهانی نخواهد بود، بلکه اطمینان و اعتماد آنها به شما مستحکمتر خواهد شد.
برای آن که اطرافیان را برای چرخش متقاعد کنید، از پشتیبانی مشتریان کمک بگیرید.
بعدازآنکه فرصت ارزشمندی پیدا کردید، گام بعدی در اغلب موارد ایجاد یک ارزش پیشنهادی متقاعدکننده است.
بهعنوان یک سرمایهگذار خطرپذیر که تعداد زیادی از کارآفرینان به او مراجعه میکنند، همواره با افراد نوآور در کسبوکارهای مورد نظرشان مشارکت داشتهام و به آنها در بررسی ارزش پیشنهادی کسبوکار همکاری کردهام؛ اما بسیاری از کارآفرینان به این دلیل دچار شکست میشوند که یک ارزش پیشنهادی موثر ارایه نمیکنند. اگر قصد دارید سفر خود را از «ایده» به سمت یک «شرکت موفق» آغاز کنید، ارزش پیشنهادی چشمگیر جزو ضروریات این سفر است.
در مفهوم ساده، ارزش پیشنهادی عبارت است از گزارهای که توضیح میدهد چه مزیتی را برای چه کسی و از طریق کدام روش منحصربهفرد ارایه میکنید. ارزش پیشنهادی، خریدار هدف شما را به همراه مشکلی که میتوانید برطرف کنید نشان میدهد و وجه تمایز شما را با دیگران مشخص میکند. زمانی که برای ایجاد یک ارزش پیشنهادی مجابکننده اقدام میکنید، چهار گام زیر را در نظر داشته باشید: تعریف، ارزیابی، اندازه گیری و ساختن
جهان با عدمقطعیتهای بسیاری روبهرو است. این عدمقطعیتها از آشوبهای اجتماعی تا تغییرات روزافزون اقلیمی را در بر میگیرند. بهعنوانمثال؛ اقتصاد با چالشهای بزرگی ازجمله بحران بدهیهای عمومی در اروپا و خطر وصول نشدن بدهیهای بانکی در امریکا مواجه است. بازار کسبوکار با فراز و نشیبهای زیادی مثل از دست دادن شخصیتی بزرگ مانند استیو جابز و به وجود آمدن غولهای اقتصادی جدیدی چون آمازون (Amazon) و فیسبوک (Facebook) روبهرو است.
در میان این آشفتگیها، صاحبنظران تمایل دارند اینطور نتیجه بگیرند که تنها راهحل معقول، ریسکهای جسورانه است؛ یعنی مدلهای جدید کسبوکار که منطق صنعت را به چالش میکشند، محصولاتی که طبقهبندی محصولات را از بین میبرند و رقابت را به پایان میرساند؛ اما من به این باور رسیدهام که راه بهتر برای مقابله با این عدمقطعیتها، کارهای کوچکی است که بهخوبی نشان میدهند شما به چه چیزی اهمیت میدهید و به چه چیزی پایبند هستید. در جهانی که با بحران تعریف میشود، سخاوتمندی و اطمینان بخشی بسیار حائز اهمیت است.
بیشتر افراد نمیتوانند توضیح دهند شرکتشان چهکاری انجام میدهد؛ یعنی نمیتوانند ارزش پیشنهادی خود را توصیف کنند. بهترین راه برای اینکه کارمندان و تیم مدیریت با عملکرد شرکت همراستا شوند این است که بدانند شرکت سعی دارد چه مزایایی را به مشتریان ارایه دهد. فرض کنید که تنها چهار مزیت مهم برای مشتریان وجود دارد و درنتیجه تنها چهار نوع ارزش پیشنهادی را میتوان به آنها ارایه کرد:
۱ـ بهترین کیفیت
ریچارد برانسون (Richard Branson) میگوید: بهترین بودن در یک زمینه، مدل کسبوکار بسیار خوبی است. من هم با ایشان موافق هستم. برندهایی را در نظر بگیرید که استانداردی را تدوین کردهاند، مانند چوب بیسبال Louisville یا رنگهای Benjamin Moore و ویولون Stradivarius. حتی اگر ورزشکاری حرفهای نباشید بازهم از تاریخچهی ۱۲۵ ساله شرکت Louisville Slugger مطلع هستید. افسانهی ویولونهای Stradivarius را همه میدانند، حتی اگر جزو طرفداران پر و پا قرص موسیقی کلاسیک نباشند. برندهایی که استانداردهایی را تدوین میکنند گاهی جزو برندهای لوکس هستند، ولی لزوما اینگونه نیست. برای آنکه استانداردی در برترین سطح ایجاد کنید، نیازی نیست لوکس باشید. برندهایی مانند Benjamin Moore کیفیت را در حیطهی کاری خود تعریف کردهاند و این جایگاهی مناسب و مطلوب است و ارزش پیشنهادی کارآمدی محسوب میشود.
تحقیقاتی که بهتازگی انجامشدهاند نشان میدهند امروزه محیط کسبوکار دائماً در حال تغییر است و بسیاری از شرکتها مجبور شدند برای زنده ماندن، تغییر کنند. مطالعهای که شرکت KPMG (ارائهدهندهی خدمات حسابرسی، مالیات و مشاوره) انجام داده است نشان میدهد بیش از ۹۰ درصد شرکتهای آمریکایی در حال تغییر مدلهای کسبوکار خود هستند تا بتوانند به تقاضای مشتریان پاسخ دهند، از فناوریهای جدید و بهاصطلاح تحولآفرین استفاده کنند و در چشمانداز رقابتی تجارت جهانی به بقا ادامه دهند. (این مطالعه بر اساس نظرسنجی از بیش از ۹۰۰ شرکت چندملیتی مستقر در امریکا تهیه شده است)
استیون جی هاستی جی. آر، یکی از همکاران شرکت KPMG و مشاور در زمینه رهبران نوآوری در امریکا میگوید: «بازنگری و تغییر مدلهای کسبوکار امروزه از اجزای دائمی دستور کار شرکتها تبدیل شده است و شرکتها با چالش بیسابقه توسعه مدلهایی مواجه شدهاند که به آنها کمک کند به فشارهای بازار کنونی پاسخ دهند و این فشارها را به مزیت رقابتی تبدیل نمایند.» هاستی در ادامه میگوید: «درصورتیکه شرکتها فرایند تغییر را به شکلی دقیق طراحی کنند میتوانند چابکی لازم را برای مدیریت چالشهای جدید و پیشبینینشدهای که در انتظارشان است به دست آورند».
نویسنده مقاله بیان میکند آنچه طی دهههای گذشته از کارآفرینان آموخته است، اهمیت ارائه ایده به سرمایهگذاران است. اگر نتوانید در زمان ۳ دقیقه بحرانی، نظر سرمایهگذاران بالقوه را نسبت به ایدهتان جلب کنید، باید به فکر جلب نظر سرمایهگذار دیگری باشید. عوامل زیادی وجود دارند که موفقیت یا شکست ارائه شما به افراد خاص را مشخص میکنند. از بین این عوامل میتوان بهتناسب بین تخصص صنعتی شما و سرمایهگذار و میزان اعتماد سرمایهگذار به شما اشاره نمود. شما نمیتوانید همه این عوامل را کنترل کنید اما چیزی که باید یاد بگیرید روشی است به نام ارائه موشکی (Rocket Pitch) که در دانشگاه بابسون (Babson College) بهعنوان یک استراتژی شناختهشده است و به معنی چگونگی ارائه مؤثر ایده به دیگران است.
ارائه موشکی، ارائهای سه دقیقه ای-سه اسلایدی است که تیم استارتآپی را بر فرصتهای اصلیشان متمرکز نگه میدارد و کمک میکند که استارتآپها بتوانند نسبت به رقبای خود مطالب بهتری را به سرمایهگذاران انتقال داده و نظر آنها را برای تأمین سرمایه جلب کنند. ارائه موشکی (Rocket Pitch) سه موضوع زیر را پوشش میدهد: