کارآفرینی، آنطور که به نظر میرسد، مسیر شغلی فریبنده و جذابی نیست و به ایدهها و ایده آلهای بزرگ، امیدها و آرزوها، شکوه و جلال، دل و جرات، و حتی به اختراع و نوآوری هم ارتباطی ندارد. قطعا هدف آن صرفا شهرت و ثروت نیست. کارآفرینی، بیشتر از هر چیز دیگری، یک بازی است؛ یک بازی فرسایشی. کارآفرینی یعنی عزم و اراده، نظم و انضباط، و داشتن پول کافی برای ادامه دادن. یعنی تسلیم نشدن، یعنی زمانی که همه در کنار جاده از پا افتادهاند، آخرین کسی باشید که ایستادهاید.
منظورم را اشتباه برداشت نکنید. داشتن بینش و بصیرت برای دیدن آنچه دیگران نمیبینند، شور و اشتیاق برای ایجاد انگیزه در خود و دیگران، آگاهی و دانایی لازم برای ایجاد و رشد کسبوکار، و جرات برای اتخاذ تصمیمهای مناسب، همگی بخشی از این آمیزه هستند. اما آنچه اجزای این آمیزه را در کنار یکدیگر نگه میدارد، این است که روزبهروز، و سالبهسال، پشتکار و پایبندی به کار بیشتر شود.