شروع یک کسبوکار دشوار و نیازمند سختکوشی است. افراد مهارتها و تواناییهای منحصربهفردی دارند، اما هرکسی نمیتواند مهارتها و تواناییهای خود را صرف راهاندازی کسبوکار کند. کسانی که تمایل دارند کارآفرینی کنند، باید بدانند راهانداختن یک شرکت کار سادهای نیست.
بزرگترین چالش این کار، مسائل بیرونی مثل بودجه، برنامهنویسی، فناوری و جذب استعداد نیست، بلکه بزرگترین چالشها مسائل درونی مانند استرس، ترس و تردید نسبت به خود هستند. رمیت سثی (Ramit Sethi)، کارآفرین و متخصص امور مالی، تخمین زده است که ۹۵ درصد موانع موفقیت، حاصل فرآیندهای فکریای هستند که شما را از کار باز میدارند.
برای اینکه کسبوکاری را آغاز کرده و در آن موفق شوید، باید با قدرت از پس موانع فکری جدی برآیید. در این مقاله، موانعی که باید از شر آنها خلاص شوید را بررسی خواهیم کرد.
من (مارتین زویلینگ)یک سرمایهگذار هستم، و برای همین تقریبا هرروز درخواستهایی دریافت میکنم مبنی بر اینکه محصول یا وبسایت جدیدی را بررسی کنم و بازخورد خود را در مورد پتانسیل موفقیت آن بیان کنم. ولی تابهحال نشده کارآفرینی از من بخواهد پتانسیل شخصی خودش را ارزیابی کنم. این در حالی است که بیشتر سرمایهگذاران عقیده دارند که بیشتر روی افراد سرمایهگذاری میکنند نه روی محصولات. این افراد هستند که موفقیت کسبوکار را رقم میزنند.
بنابراین، هر کارآفرین، قبل از اینکه پروژهای را آغاز کند و زندگیاش را روی آن شرط ببندد، و نیز برای اینکه راحتتر بتواند با همکاران، سرمایهگذاران، اعضای تیم و مشتریان ارتباط برقرار کند، باید DNA خود را بشناسد. همهی ما نقاط قوت و علایق خاص خود را داریم، و اگر روی آنها سرمایهگذاری کنیم قطعا به نفع ماست. بنابراین نباید تصور کنیم همهی فرصتها یکسان هستند.
کارآفرینی، آنطور که به نظر میرسد، مسیر شغلی فریبنده و جذابی نیست و به ایدهها و ایده آلهای بزرگ، امیدها و آرزوها، شکوه و جلال، دل و جرات، و حتی به اختراع و نوآوری هم ارتباطی ندارد. قطعا هدف آن صرفا شهرت و ثروت نیست. کارآفرینی، بیشتر از هر چیز دیگری، یک بازی است؛ یک بازی فرسایشی. کارآفرینی یعنی عزم و اراده، نظم و انضباط، و داشتن پول کافی برای ادامه دادن. یعنی تسلیم نشدن، یعنی زمانی که همه در کنار جاده از پا افتادهاند، آخرین کسی باشید که ایستادهاید.
منظورم را اشتباه برداشت نکنید. داشتن بینش و بصیرت برای دیدن آنچه دیگران نمیبینند، شور و اشتیاق برای ایجاد انگیزه در خود و دیگران، آگاهی و دانایی لازم برای ایجاد و رشد کسبوکار، و جرات برای اتخاذ تصمیمهای مناسب، همگی بخشی از این آمیزه هستند. اما آنچه اجزای این آمیزه را در کنار یکدیگر نگه میدارد، این است که روزبهروز، و سالبهسال، پشتکار و پایبندی به کار بیشتر شود.
به ازای هر شخص کارآفرینی که با استفاده از اولین نسخه طرح کسبوکار موفق به کسب درآمد کافی و پرداخت حقوق به کارکنان خود میشود، کارآفرینان بسیار زیادی وجود دارند که موفق به این کار نمیشوند.
مهمترین تفاوت آنهایی که در مسیر سودآوری حرکت میکنند با کسانی که شکستخورده و بساط کسبوکارشان را جمع میکنند چیست؟ این تفاوت از «ترس» آنهاست.
این دسته از کارآفرینان هر چهقدر هم جملات تاکیدی را بخوانند و تکرار کنند، باز هم ترس در هر گام از مسیرشان چالشی برای آنها به وجود میآورد. لیست زیر ۱۰ مورد را که ممکن است در دل صاحبان کسبوکار ترس بیندازد، برشمرده و راه غلبه بر این ترسها را عنوان میکند.
بعضیها ممکن است برای این افراد (بنیانگذاران اینستاگرام) صفت «خوششانس» را بکار گیرند. چراکه یک اپلیکیشن تصویری درست کردند، در همان هفتهی اول، ۱۰۰٫۰۰۰ کاربر را جذب کردند و ظرف کمتر از دو سال، آن را به قیمت یک میلیارد دلار فروختند. کوین سیستروم و مایک کریگر، دو بنیانگذار اینستاگرام، خودشان اولین کسانی هستند که اعتراف میکنند شانس تا حدی با آنها یار بوده، ولی این مسئله برای همهی کسبوکارها مصداق دارد؛ بنابراین موفقیت اینستاگرام را نمیتوان ۱۰۰ درصد به شانس مرتبط ساخت.
اینستاگرام، مشکلات واقعی مردم را حل کرد. سیستروم میگوید «نباید از ارائهی راهحلهای ساده برای مشکلات ساده بترسیم.» آنها هنگام طراحی اینستاگرام روی سه مشکل تمرکز کردند و راهحلهای آنها عبارت بودند از:
۱ ـ زیباسازی تصاویر
۲ ـ اشتراک تصاویر در شبکههای اجتماعی گوناگون
۳ ـ آپلود سریع تصاویر
کریگر و سیستروم آموختههای خود را طی این مسیر در اختیار ما قرار دادهاند و توصیههایی برای کارآفرینان دارند:
روز چهارشنبه ۶ مردادماه ۱۳۹۵ به مناسبت روز ملی کارآفرینی، همایشی با عنوان «کارآفرینی در مهندسی برق» در کانون اسلامی انصار در شهر تهران برگزار شد. این برنامه توسط مرکز آموزش نیراسیستم برنامهریزی شد که با حضور نزدیک به ۱۰۰ نفر برگزار شد. صمیمیت خاصی در طول برنامه وجود داشت و حضور کارآفرینان رشته برق هم به جذابیت برنامه اضافه کرده بود.
در این همایش نکات جالبی از سوی دانشجویان (عمدتاً مهندسی برق) مطرح شد که آشنایی خاصی با فضای کارآفرینی نداشتند. برای آنها، فعالیت کارآفرینان از دو جهت موردتوجه قرار میگرفت و تلاش میکردند تا در هر کارآفرین این دو نکته را جستجو کنند: ۱) چه محصولی ارائه میدهند و محصول آنها چه ویژگی جدیدی به همراه دارد؟ ۲) میزان درآمدشان در سال چقدر است؟
در انتهای برنامه هم یک سؤال اصلی در ذهن دانشجویان ایجادشده بود: کارآفرین از کجا فهمیده محصولی که ساخته موردنیاز بازار بوده است؟ این سؤال چندین بار در جلسه مطرح شد که کارآفرینان طوری جواب دادند که تصور مخاطب بر این بود که آنها بهطور شانسی یا اتفاقی به این قضیه رسیدهاند.