این تحقیقات نشان میدهند که اصلیترین دلیل تغییر مدلهای کسبوکار، تغییر تمرکز مشتریان و الگوهای خرید است. برخی دیگر از دلایل تغییر مدلهای کسبوکار عبارتاند از: فناوریهای جدید، رقابت داخلی، تغییر محیط جهانی و حفظ تعادل در رشد کسبوکار با استفاده از بودجهی محدود، افزایش کارایی.
علیرغم تغییرات مداومی که بسیاری از کسبوکارها تجربه میکنند، تنها نیمی از آنها اظهار داشتهاند که رویکرد تغییر و تحول سازمان آنها باعث همراستایی مدل کسبوکار آنها و استراتژی آنها شده است. علاوه بر این، ۴۵ درصد از افراد شرکتکننده در نظرسنجی اظهار داشتهاند که سازمانها فاقد فرایندی رسمی برای اولویتبندی فعالیتهای تغییر و تحول کسبوکار است.
به گفتهی هاستی: «همراستایی استراتژی کسبوکار و مدل عملیاتی سازمان میتواند به نهادینهسازی فرایند تغییر و تحول کمک کند و درنتیجه سازمان میتواند چابکی لازم را به دست آورد و در مواجهه با چالشهای جدید در بازار با سرعت و سهولت بیشتری تغییر کند. شرکتها میتوانند با سرمایهگذاری روی نیروهای برهم زننده و استفاده از آنها، در هیاهوی چالشهای نوظهور و تهدیدهایی که آنها را احاطه کرده، به موفقیت دست یابند.»
به گفتهی KPMG، رهبران کسبوکار به هنگام تصمیمگیری در مورد شیوه تغییر مدلهای کسبوکارشان، باید سوا لات زیر را مطرح کنند:
- برای حفظ جایگاه رقابتی، بهترین و مؤثرترین مدل عملیاتی در آینده چه خواهد بود؟
- چگونه ریسک فزاینده را مدیریت میکنیم، جایگاه مالیاتی خود را در سطح جهان بهینهسازی میکنیم و به تغییرات در قوانین و مقررات پاسخ میدهیم؟
- کسبوکار و صنعت من در مواجهه با ظهور نوآوری و فناوریهای تحولآفرین، طی پنج سال آتی چگونه خواهد بود؟
- با توجه به تغییر تقاضا برای کالاها و خدمات، نیازها و خواستههای مشتریان من در آینده چه تغییراتی خواهند داشت؟
- رقبای کنونی من چه کسانی هستند و رقبای آینده من در مهرومومهای بعد چه کسانی خواهند بود؟
- بزرگترین نقاط قوت و ضعف من در مقایسه با رقبایم کدماند؟