Displaying items by tag: کسب و کار
چه میشود اگر کسبوکارتان در نوع خودش بهترین باشد؟ چه میشود اگر بهجای آنکه با سایر شرکتها در صنعت رقابت کنید، خودتان رهبر بازار باشید، محصولات منحصربهفرد تولید کنید و از بازارهای جدید و پولساز، سود ببرید؟
هدف استراتژی اقیانوس آبی ایجاد چنین محیط کسبوکاری است. اقیانوس آبی نظریهای در زمینه کسبوکار است که بیان میکند شرکتها بهتر است بهجای پرداختن به رقابت سنتی، در جستجوی راههایی برای کسب «فضای بیرقیب در بازار» باشند.
این اصطلاح برگرفته از کتاب «استراتژی اقیانوس آبی» نوشته «کیم» و «مابورنیا» است. این کتاب بیان میکند که چگونه شرکتها از دیرباز در «اقیانوس سرخ» یعنی جایی که کسبوکارها بیرحمانه در قبال به دست آوردن سهمی از بازار با یکدیگر میجنگند، فعالیت میکردند. درحالیکه مطابق استراتژی اقیانوس آبی، سازمانها بهتر است راهی برای فعالیت در بازاری خالی از رقبا پیدا کنند.
چه هنگام ارائهایده برای سرمایهگذارها و چه هنگام برگزاری یک جلسه فروش معمولی در شرکت خودتان، لحظات ارائه مطالب، لحظاتی سرنوشتساز در دوران حرفهای شما بهحساب میآیند. پایه و بنیاد یک ارائه تأثیرگذار، مطالبیست که باید درباره آن صحبت کنید. هرچه مطالب بهتری آماده کرده باشید، نتایج بهتری نیز به دست خواهید آورد. امّا عامل دیگری نیز در موفقیت نهایی شما بهعنوان ارائهکننده دخیل است: نحوه اجرای ارائه.
وقتی جذاب، مطمئن و باوقار صحبت میکنید، ارائه مطالب متوسط هم میتواند منجر به موفقیت شود؛ اما در مقابل، حتی اگر مطالب بینظیری برای ارائه آماده کرده باشید، یک اجرای ضعیف ممکن است تأثیرگذاری آن را به نحو قابلتوجهی کاهش دهد. برای اینکه با سخنانتان بیشترین نفوذ ممکن را روی شنوندهها داشته باشید و در ذهنشان ماندگار شوید، از این هفت تکنیک خلاقانه زبان بدن استفاده کنید.
تابهحال به افرادی فکر کردهاید که با جیبی پر از کارت ویزیت در رویدادهای مختلف شرکت میکنند، و مثل درویشها دور سالن راه میروند و با بقیهی حضار دست میدهند، کارت ویزیت خود را ارایه میکنند، و در عوض کارت ویزیت طرف مقابل را میگیرند و به سراغ نفر بعدی میروند، بدون آنکه وقت کافی داشته باشند تا بگویند: «بعدا میبینمتان؛ خدانگهدار»
من (دیکسی گیلاسپی) هم به این افراد فکر میکنم، اما بیشتر به آنهایی فکر میکنم که بهجای تلاش برای آشنا شدن با دیگران، تمام سعیشان این است که نشان دهند خریداران لایقی هستند. و نیز آنهایی که وقتی متوجه میشوند شما مشتری بالقوهای برای محصول آنها نیستید، برق از چشمهایشان میرود و حس میکنند چیزی در چنته ندارند و بنابراین دیگر به صحبت با شما ادامه نمیدهند. واقعا این افراد چه فکر میکنند؟
جهان با عدمقطعیتهای بسیاری روبهرو است. این عدمقطعیتها از آشوبهای اجتماعی تا تغییرات روزافزون اقلیمی را در بر میگیرند. بهعنوانمثال؛ اقتصاد با چالشهای بزرگی ازجمله بحران بدهیهای عمومی در اروپا و خطر وصول نشدن بدهیهای بانکی در امریکا مواجه است. بازار کسبوکار با فراز و نشیبهای زیادی مثل از دست دادن شخصیتی بزرگ مانند استیو جابز و به وجود آمدن غولهای اقتصادی جدیدی چون آمازون (Amazon) و فیسبوک (Facebook) روبهرو است.
در میان این آشفتگیها، صاحبنظران تمایل دارند اینطور نتیجه بگیرند که تنها راهحل معقول، ریسکهای جسورانه است؛ یعنی مدلهای جدید کسبوکار که منطق صنعت را به چالش میکشند، محصولاتی که طبقهبندی محصولات را از بین میبرند و رقابت را به پایان میرساند؛ اما من به این باور رسیدهام که راه بهتر برای مقابله با این عدمقطعیتها، کارهای کوچکی است که بهخوبی نشان میدهند شما به چه چیزی اهمیت میدهید و به چه چیزی پایبند هستید. در جهانی که با بحران تعریف میشود، سخاوتمندی و اطمینان بخشی بسیار حائز اهمیت است.
ده قدم برای یافتن فرمول موفق کسب کاربر
اگر بهتازگی اپلیکیشن جدیدی را به بازار معرفی کرده باشید، در بعضی مواقع ممکن است تجربهی زیادی در توسعهی یک استراتژی UA (کسب کاربر) نداشته باشید. این دقیقا همان مسالهای است که در Peak Labs اتفاق افتاد. این گروه، اپلیکیشن cognitive brain training (آموزش شناختی مغز (یک نوع بازی فکری) را در سال ۲۰۱۴ وارد بازار کرد و به همین دلیل آدام توروسکی (Adam Turowski) را استخدام کردند تا استراتژی شرکت را پایهگذاری کند. از زمانی که این اپلیکیشن وارد بازار شد، رشد قابلتوجهی را تجربه کرد و دو بار هم بهعنوان بهترین اپلیکیشن فروشگاه معرفی شد. در آخرین گردهمایی London Growth Summit, آدام در مورد ۱۰ مرحله صحبت کرد که هنگام توسعهی فرمول موفق UA در شرکت Peak از آنها استفاده کرده بود.
بیشتر افراد نمیتوانند توضیح دهند شرکتشان چهکاری انجام میدهد؛ یعنی نمیتوانند ارزش پیشنهادی خود را توصیف کنند. بهترین راه برای اینکه کارمندان و تیم مدیریت با عملکرد شرکت همراستا شوند این است که بدانند شرکت سعی دارد چه مزایایی را به مشتریان ارایه دهد. فرض کنید که تنها چهار مزیت مهم برای مشتریان وجود دارد و درنتیجه تنها چهار نوع ارزش پیشنهادی را میتوان به آنها ارایه کرد:
۱ـ بهترین کیفیت
ریچارد برانسون (Richard Branson) میگوید: بهترین بودن در یک زمینه، مدل کسبوکار بسیار خوبی است. من هم با ایشان موافق هستم. برندهایی را در نظر بگیرید که استانداردی را تدوین کردهاند، مانند چوب بیسبال Louisville یا رنگهای Benjamin Moore و ویولون Stradivarius. حتی اگر ورزشکاری حرفهای نباشید بازهم از تاریخچهی ۱۲۵ ساله شرکت Louisville Slugger مطلع هستید. افسانهی ویولونهای Stradivarius را همه میدانند، حتی اگر جزو طرفداران پر و پا قرص موسیقی کلاسیک نباشند. برندهایی که استانداردهایی را تدوین میکنند گاهی جزو برندهای لوکس هستند، ولی لزوما اینگونه نیست. برای آنکه استانداردی در برترین سطح ایجاد کنید، نیازی نیست لوکس باشید. برندهایی مانند Benjamin Moore کیفیت را در حیطهی کاری خود تعریف کردهاند و این جایگاهی مناسب و مطلوب است و ارزش پیشنهادی کارآمدی محسوب میشود.
هیچ راهی در آمادگی کامل برای آینده کسبوکار وجود ندارد. تنها کاری که میتوانید انجام دهید این است که به روز باشید، از روندهای روز آگاه باشید، روابط باکیفیتی را ایجاد کنید و از همه مهمتر، به گمانه زنی و تصورات تکیه نکنید.
اگر شما هم چندین دهه در کسبوکار تجربه داشته باشید، حتما میدانید که شرایط تغییر میکنند و وقایع غیرقابل پیشبینی رخ میدهند. اگرچه نمیتوانید آینده را ببینید، اما میتوانید انتخابهای هوشمندانهای داشته باشید تا برای آن کاملا آماده شوید. این کار نهتنها باعث آرامش ذهنی شما میشود، بلکه به شما امکان میدهد به هنگام بروز ناگهانی مشکلات، واکنش سریعتر و موثرتری داشته باشید.
اینکه شما کارآفرینی هستید که تلاش میکند سرمایهگذاران را برای راهاندازی کسبوکارش جذب کند، یا رهبر کسبوکاری که شرکت خود را برای اولین بار معرفی میکند، درهرصورت، فقط ۳۰ ثانیه فرصت دارید تا اولین برخورد خود را به برخوردی تاثیرگذار تبدیل کنید. در اینجا ارائه آسانسوری شما، بهترین ابزار برای انجام این کار است. اگر ارائه شما تاثیرگذار نباشد، ممکن است بسیاری از فرصتها را از دست بدهید.
اگر ارائه آسانسوری خود را از قبل آماده و در محیطی واقعی آزمایش کردید، ولی متوجه شدید که نتوانستهاید یک قدم بیشتر از مرحله «معرفی» بردارید، دلایل مختلفی برای این ناکارآمدی وجود دارد:
در دنیای دیجیتالی که ما در آن زندگی میکنیم، نمایشگاهها فرصتهای بازاریابی منحصربهفردی را در اختیار کسبوکارها قرار میدهند؛ فرصتهایی برای ملاقات با یکدیگر و برقراری ارتباط و آشنایی با مشتریان فعلی و بالقوه. در این جا نکاتی را ارایه میکنیم که در استفادهی بهینه از نمایشگاهها به شما کمک میکنند.
نمایشگاهها را میتوان سرمایهگذاری بزرگی، به ویژه توسط کسبوکارهای کوچک دانست، اما با همین سرمایهگذاری کوتاهمدت، میتوانید به منافع بلندمدت دست پیدا کنید و مشتریان راغب را به مشتریان وفادار تبدیل کنید.
برای اینکه حداکثر استفاده را از سرمایهگذاری خود ببرید، باید نمایشگاهها و کنفرانسهای مناسب را انتخاب کنید. اگر تحقیقات کامل و دقیقی انجام دهید، میتوانید مشخص کنید که آیا نمایشگاه یا کنفرانس مربوطه با اهداف بازاریابی شما مطابقت دارد و آیا میتواند شما را به مخاطب هدفتان نزدیک کند یا نه. برنامهی کنفرانس باید محتوا و سخنرانان بسیار خوبی داشته باشد تا بتواند مخاطبان را برای شرکت در آن جذب کند. همچنین بودجهی بازاریابی اختصاص یافته به آن باید به اندازهای باشد که برای حداکثر تعداد مخاطب ممکن مناسب باشد و اطمینان حاصل شود که این حضار، جزو تصمیمگیرندگان هستند. از مسئول برنامهی کنفرانس یا نمایشگاه سوال کنید که برای بازاریابی از چه روشی استفاده میکنند و برای افزایش تعداد مخاطبان چه سیاستی دارند.
داشتن مهارتهای ارتباطی خوب، اساس مهارتهای مذاکره موفق است. صاحبان کسبوکارهای کوچک سریعاً متوجه خواهند شد که مذاکرات در بسیاری از معاملات کاری دخیل بوده و امری ضروری است. در مسائلی از قبیل دستمزد کارمندان تا کمک بهپیش نویس سیاستها و روندهای سازمان، مذاکرات نقش مهمی در کسبوکارهای کوچک بازی میکنند و تمامی کارکنان میبایست به مهارتهای ارتباطی خود اتکا کنند تا مطمئن شوند که مذاکره آنها روند مطلوبی را طی میکند. در این مقاله چند نکته در مورداستفاده از مهارتهای ارتباطی در مذاکرات تجاری بیان شده است که با در نظر گرفتن آنها میتوانید مذاکرهای موفق داشته باشید.